انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد مردی که در میقات، خسی شد؛ و در ادبیّات، کسی؛... همو که "جلال آل قلم" بود
| ||
ماجرای مغازۀ همسایۀ ما! . نزدیک خونۀ ما، جدیداً یه مغازه افتتاح شده، برای فروش سبزیجات آماده و محصولات خانگی. اینجور مغازههای تازهکار، با سرمایۀ اندک خودشون و احتمالاً وام سنگینی که گرفتهاند، باید کلّی قسط بدهند. معتقدم پس باید از این مغازهها حمایت کرد. دیشب رفتم این مغازه. یک زن و شوهر جوان به عنوان فروشنده، و مغازهای با قفسههای ابتدایی و برچسبهایی که روی هر محصول چسباندهاند. نمیدونستم چی بگیرم! چون فقط میخواستم خرید کرده باشم! دو سه تا محصول را پرسیدم، نداشتند. ازشون یک بسته نعنا خشک خریدم و یک بطری سرکۀ خانگی. خواستم سبزی خورشتی قرمهسبزی هم بگیرم که زنوشوهر نیمساعتی اینطرف و آنطرف یخچال را گشتند و آخرش گفتند تمام شده!! و گفتند فردا میاریم! محصولات خریداریشده را آوردم خونه. اوّل درِ شیشۀ سرکه را باز کردم؛ دیدم آبغوره است! + فقط خوب شد که سبزی قرمهسبزی تمام شده بود! وگرنه امشب باید کوکو سبزی درست میکردم!! 😂 برچسبها: تک گویی, خاطره, طنز [ یکشنبه شانزدهم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 11:2 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
زلزلهای به نام همسایههای خوب...! . اگر خواستید خونه بخرید، یا خونۀ جدیدی اجاره کنید، حتماً از موقعیّت همسایهها و اخلاق خودشون و بچّههاشون پرسوجو کنید. اینجا همسایههای ما، مخصوصاً بچّههاشون آنقدر خوب و ساکت و آرام هستند که حاضرم همهشونو یکجا هدیه بدم به هر کسی که میخواد هر روز زلزله را تجربه کنه...! + اگر یکجا ببرید، اِشانتیون هم میدم! یعنی پدرومادراشونم روش! مجّانی...! 😂 . برچسبها: تک گویی, طنز [ پنجشنبه سیزدهم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 17:45 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
سخنرانیهای گهربار پزشکیان . تا حالا سخنرانی پزشکیان را از اوّل تا آخر گوش کردید؟ مثلا یه بار میگفت: 🔺 کلّـاً دو تا جمله را همیشه تکرار میکنه: . . . . 👇👇👇 لینک بازدید از صفحۀ اصلی وبلاگ . . برچسبها: طنز [ پنجشنبه ششم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 7:26 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
[ پنجشنبه ششم شهریور ۱۴۰۴ ] [ 7:23 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
[ چهارشنبه بیست و دوم مرداد ۱۴۰۴ ] [ 7:21 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
دیالوگ ماندگار: کمر درد!! . - روژان: دردِ کمرت بهتره؟ - مهیار: نه؛ گاهی میگیره، گاهی وِل میکنه! - روژان: سعی کن از دقایقی که وِل میکنه، نهایت استفاده را ببری! . سکانسی از سریال نون-خ 3 . برچسبها: سکانس تماشایی, طنز [ سه شنبه بیستم خرداد ۱۴۰۴ ] [ 8:42 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
سوتی در مسابقۀ «دو نقطه» . مسابقۀ "دو نقطه" از شبکه 2 را تا حالا دیدید؟ ساعت 10 شب شبکۀ 2. یک مسابقۀ جذّاب برای نسل نوجوان، در موضوع ادبیّات و واژگان و عبارات فارسی. چند روز پیش، سؤالی پرسیده شد از اعضای یکی از گروهها که چند کلمه نام ببرید که با کلمۀ «دِل» ساخته شده؟ یکی از دختران عضو گروه گفت: دلبر/ دلنواز/ دلشوره/ دلبری/ دلتنگ/ دلشاد/ دلخوش/ دُلمـه ! ! ! برچسبها: سوتی, طنز [ چهارشنبه هفدهم اردیبهشت ۱۴۰۴ ] [ 16:53 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
چهارمین مسابقۀ امسال . سلام. مسابقه قبلی تمام شد. پاسخها را در همان پست ببینید مسابقۀ جدید: مسابقه ساختمان! به جزئیّات عکس دقّت کنید، و بنویسید برداشتِ شما از این عکس چیه؟ . . جواب خودتون را در قسمت "نظر بدهید" ، 👇 پایین همین پست بنویسید. 👇 پاسخهای طنز، امتیاز بیشتری داره **(لطفاً تیک خصوصی را نزنید!)** 👈 پاسخها چند روز بعد نشان داده میشن. . . مهلت تمام شد: پاسخهای شما در قسمت نظرات 👇 👇 . برچسبها: مسابقه, عکس, طنز [ دوشنبه بیست و یکم آبان ۱۴۰۳ ] [ 19:13 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
برنامۀ طنز DBC دی بی سی + تصاویر . . (1) ادّعا میشود که تانک مِرکاوا، پیشرفتهترین تانک اسرائیل است! زیرنویسها را بخونید... . (2) عروسی پسر نتانیاهو از ترس حملۀ حزبالله برگزار نشد . (3) متوجّه شدید که سه شلوار یعنی چه؟ خب، ممکنه یهو خیس بشه!! . . برنامۀ طنز دی بی سی را جمعهها ساعت 19:45 از شبکه 2 ببینید. . . برچسبها: طنز, رسانه [ پنجشنبه هفدهم آبان ۱۴۰۳ ] [ 20:44 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
[ سه شنبه یکم آبان ۱۴۰۳ ] [ 20:48 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
یک نمونۀ دیگر نقیضه پردازی سلام. قبلا دربارۀ "نقیضهپردازی" در ادبیّات براتون نوشته بودم؛ که یکی از ابیات معروف شاعران توسّط شاعران دیگر به شکلی "طنز" بازنویسی میشه... امروز هم یک نمونۀ طنز دیگر: . "حافظ" سروده: امّا "ناصر فیض" سروده: چه خوش صيد دلم كردی، بنازم چشم مستت را . موضوعات مرتبط: ادبیـّات، شعر برچسبها: طنز [ پنجشنبه دوازدهم مهر ۱۴۰۳ ] [ 17:51 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
[ یکشنبه یکم مهر ۱۴۰۳ ] [ 20:53 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
[ جمعه پانزدهم تیر ۱۴۰۳ ] [ 7:14 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
این فیلم سرنوشتساز . . . خیانتِ دولت حسن روحانی به مردم در ماجرای بورس . اعضای ستاد انتخاباتی پزشکیان از همین افراد هستند . . . 👇👇👇 لینک بازدید از صفحۀ اصلی وبلاگ . . موضوعات مرتبط: اقتصادی برچسبها: طنز, انتخابات [ پنجشنبه چهاردهم تیر ۱۴۰۳ ] [ 17:55 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
. از این معلّمها دوست دارید براتون سفارش بدم؟ . باید از کشور هندوستان وارد کنیم! . . . 👇👇👇 لینک بازدید از صفحۀ اصلی وبلاگ . . برچسبها: کلاس درس و امتحان, طنز [ جمعه چهاردهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ] [ 17:28 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
[ جمعه بیست و چهارم فروردین ۱۴۰۳ ] [ 12:51 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
شعرخوانی طنز عجیب دو شاعر، در برابر شخص اوّل مملکت! + فیلم . . 👇👇 👇 . . . . 👇👇👇 لینک بازدید از صفحۀ اصلی وبلاگ . . . موضوعات مرتبط: شعر برچسبها: طنز [ دوشنبه بیستم فروردین ۱۴۰۳ ] [ 20:59 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
نقیضهپردازی و اشعار طنز این نوع ادبی . نقیضه که به آن «پارودی» یا «پَرودی» (فرانسوی: parodie ) نیز گفته میشود، تقلید طنزگونه از یک کار هنریِ دیگر است. این سبک ادبی، یکی از فنون عمدۀ طنز محسوب میشود. به این صورت که یک مصرع از شعر معروف میآید و مصرع دوّم را به صورت طنز میسرایند. آقای "ناصر فیض" یکی از سرآمدان این سبک شعری است. . - چند مثال از نقیضهپردازی: 1) حافظ) آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است: با دوستان مروّت، با دشمنان مدارا ناصر فیض) آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است: تفسیر حرف اوّل، تفسیر حرف دوّم 2) حافظ) تیری که زدی بر دلم از غمزه، خطا رفت تا باز چه اندیشه کند رأی صوابت ناصر فیض) تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت امّا به کسی از شرم نگفتم که کجا رفت! 3) حافظ) مـنِ بیچاره هـم از اهـلِ سلامـت بــودم دامِ راهـم، شِکـنِ طُــرّهء هنـدوی تــو بـود ناصر فیض) منِ بیچاره هم از اهلِ سلامت بودم بس که رفتم به چِکاپ، این همه بیمار شدم...! . . 👇 . . موضوعات مرتبط: ادبیـّات، شعر برچسبها: طنز [ جمعه بیست و هفتم بهمن ۱۴۰۲ ] [ 11:15 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
[ پنجشنبه نوزدهم بهمن ۱۴۰۲ ] [ 8:30 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
نُهُمین مسابقۀ امسال : به نظرتون موضوع این کتاب چی میتونه باشه؟ برداشت خودتان را در یک یا چند کلمه بنویسید... اسم کتاب، یا موضوع کتاب را در قسمت "نظر بدهید" ، 👇 پایین همین پست بنویسید. 👇 (نظرات طنز، شاید جایزۀ بهتری داشته باشه!) **(لطفاً تیک خصوصی را نزنید!)** 👈 پاسخها چند روز بعد نشان داده میشن. . . مهلت تمام شد. پاسخهای شما... ..👇 👇 👇 برچسبها: مسابقه, طنز [ دوشنبه چهارم دی ۱۴۰۲ ] [ 11:10 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
[ جمعه بیست و چهارم آذر ۱۴۰۲ ] [ 7:3 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
[ شنبه سیزدهم آبان ۱۴۰۲ ] [ 21:0 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
[ یکشنبه بیست و پنجم تیر ۱۴۰۲ ] [ 21:35 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
تیرگی روابط ! . رابطۀ یکی از دوستانم با نامزدش تیره شده! دیروز داشت ماجرا را تعریف میکرد؛ جوری که نفهمیدم کی مقصّره! ولی نکتۀ جالب و عجیب اینجا بود که دوستم میگفت: "او خودش رفته، خودش هم برگرده!" و احتمالاً نامزدش هم داره میگه: "باید بیاد دنبالم تا برگردم!" ... و اینگونه است که یک زندگی از هم میپاشد... بهخاطر غرور کاذب! ... ++ راستی اگر کسی باشه که مدام نباشه، و با کوچکترین حرفی سریعاً صحنه را خالی میکنه، با احتیاط وارد رابطه با او بشید...! . موضوعات مرتبط: روانشناسی برچسبها: طنز, ازدواج [ یکشنبه بیست و یکم خرداد ۱۴۰۲ ] [ 21:10 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
. علاقه به مدرسه با رسم شکل! . . معلّم به شاگردانش گفت: آرزوی خود را نقّاشی کنید! و این شاگرد بااستعداد این نقّاشی را کشید... . . برچسبها: کلاس درس و امتحان, طنز [ سه شنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۴۰۲ ] [ 22:30 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
[ دوشنبه بیست و هشتم فروردین ۱۴۰۲ ] [ 22:56 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
[ شنبه نوزدهم فروردین ۱۴۰۲ ] [ 23:55 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
[ سه شنبه بیست و پنجم بهمن ۱۴۰۱ ] [ 19:50 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
. . ایشون یکی از براندازان خارجنشین هستند. گفته که : اگر مردم به راهپیمایی 22بهمن بیایند... . خودتون این چند ثانیه فیلم را ببینید... . . برچسبها: طنز [ شنبه بیست و دوم بهمن ۱۴۰۱ ] [ 18:24 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
خبر فوری دربارۀ براندازی . بالاخره دیشب سخنگوی "بایدن"، رئیس جمهور آمریکا، رسماً اعلام کرد: دنبال براندازی نیستیم، چون نمیتوانیم...! . . . (1) و حالا قیـافــۀ نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل . . (2) گریههای شهبانو و اعلی حضرت . . (3) افسردگی و سیگاری شدن مسیح علینژاد . . (4) و دیگه... کم آوردن و گریههای مسیح علینژاد . . (5) و نالههای مریم قجر، معروف به مریم رجوی سردستۀ سازمان منافقین . . (6) از کمپ منافقان خبر میرسد که مریم رجوی گفته: بایدن را به خدا واگذار میکنم..! 😜🤣 😜😜 . . . . 👇👇👇👇 . . برچسبها: خاندان شاه پهلوی, آمریکا, منافقین, طنز [ چهارشنبه دوازدهم بهمن ۱۴۰۱ ] [ 23:48 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
. به اطّلاع شنوندگان و بینندگان محترم میرسانم که، به گزارش شبکههای بیبیسی و منوتو و عنترنشنال: جمهوری اسلامی، هر روز ساعت 4 بعدازظهر، سقوط میکنه! ولی دوباره فردا صبح طلوع میکنه! . پس فعلاً امیدی نبندید به وعدههای مریمخانم رجوی، و آقارضا ربع پهلَوی، و آقا بایدن، و آقا نتانیاهو . + راستی مقامات ایران که به روسیّه و ونزوئلا فرار کرذهاند ، هر روز صبح برمیگردند سرِ کارشون، و چند تا پروژه را افتتاح میکنن؛ و دوباره ساعت 4 بعدازظهر فرار میکنن میرن... . + عرض دیگری نیست؛ ببخشید دیگه! . . . 👇👇👇👇 . . برچسبها: فتنه, طنز [ شنبه سوم دی ۱۴۰۱ ] [ 16:0 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
[ پنجشنبه سوم آذر ۱۴۰۱ ] [ 22:57 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
دیالوگ زیبا: امتحان کتبی یا شفاهی؟! . - کتبی من خیلی بَـده؛ امّا شفاهی من فقط بده!! . سکانسی از سریال زیبای "دودکش2" (دیالوگ بهروز مشتاق) . برچسبها: سکانس تماشایی, طنز, کلاس درس و امتحان [ یکشنبه بیست و دوم آبان ۱۴۰۱ ] [ 19:37 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
آمپول امتحان! . میگن اون پنبهای که قبل از آمپول میمالند، استرسش بیشتر از خودِ آمپوله! . امروز توی کلاس گفتم: بچّهها موافقید که هفتۀ بعد، یه امتحان کوچولو بگیریم" = دیدم یکی از بچّهها رنگش عوض شد!!! . . برچسبها: کلاس درس و امتحان, طنز [ دوشنبه هجدهم مهر ۱۴۰۱ ] [ 19:54 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
این سریال طنز را حتماً ببینید: . این شبها سریال زیبای "دودکش" در حال پخش شدن است. این سریال را حتماً ببینید؛ یک طنز گفتاری منحصربفرد. به ضِرس قاطع میگم که یکی از بهترین سریالهای طنز تلوزیون است؛ که هرکسی در آمپاس شدید هم باشد، موقع تماشای این سریال، همه را فراموش میکند، و خستگیاش را به در میکند؛ برای لحظاتی بیدغدغه از دنیا... بدون قُمپز ، بیقیف و قُپی، بدون آنکه بخوام مغلطه و سفسطه کنم، یکی از بهترین سریالهای طنز این روزگار است. این سخن را با توجّه به عقبهای که از کارگردانش دارم، گفتم...! ... مناقشه هم نمیکنم! شما هم إنقُلت نیارید !
. + کلمات آبیرنگ بالا را به خاطر بسپارید. * هر شب، شبکه آیفیلم/ ساعت 22 . . 👇👇 کلیک کنید... 👇👇 یکی از دیالوگهای دلنوشتۀ این سریال . . برچسبها: سریال, طنز [ شنبه شانزدهم مهر ۱۴۰۱ ] [ 16:56 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
این چند عکس طنّازانه . . تصاویر را در قسمت ادامه مطلب ببینید... 👇 👇 👇
موضوعات مرتبط: عکس برچسبها: عکس, طنز ادامه مطلب [ چهارشنبه سیزدهم مهر ۱۴۰۱ ] [ 19:45 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
[ سه شنبه بیست و نهم شهریور ۱۴۰۱ ] [ 17:28 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
جملۀ "لطفاً دهنتونو ببندید" گاهی خوب است! . شاید تا حالا این جمله را در یک دعوا شنیده باشید که یک طرف، به طرف دیگر دعوا میگه"دهنتو ببند!" خب، جملۀ بیادبانهای است خب! . ولی امروز این جمله را شنیدم، و اصلاً تلخ نبود؛ و چقدر هم خوب بود! وقتی حدود 45 دقیقه دهانم باز بود، و دندانپزشک مشغول عصبکشی و ترمیم دندان آسیا! از یک طرف، درد، از یک طرف صدای متّه و دریل و سوراخ کردن، و از یک طرف نیز باز بودنِ فکّ و دهان، برای 45 دقیقه! و وقتی دنداپزشک محترم گفت: "خب، تمومه، دهنتونو ببندید" ، چقدررررر شنیدنش لذّتبخش بود! امتحان کنید!
. . 👇👇👇👇
. برچسبها: تک گویی, خاطره, طنز [ پنجشنبه بیست و چهارم شهریور ۱۴۰۱ ] [ 17:28 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
اطّلاعیّۀ مهمّ درباره تابوت ملکه ! . به اطّلاع طرفداران داخلیِ ملکۀ انگلیس میرساند که: با توجّه به دفن نشدن جسد ملکه، تابوت او آمادۀ بازدید طرفداران اوست. بنابراین کسانی که دلشان برای ملکه مادر تنگ شده، میتوانند به کاخ باکینگهام در لندن بروند، و تابوت او را از دور نگاه کنند! . ضمناً در جریان باشید که: اعلی حضرت رضا رُبع پهلَوی، و شهبانو فرح، هنوز از مرگ مادر معنوی خود، سوگوار هستند! پس مراقب رفتار خود باشید؛ که بازدید شما، مبادا همراه با خنده باشد! اجرتان با ملکه! . (ستاد مرکزی استقبال روح ملکۀ انگلیس، از ملکه شاه ایران)
. . 👇👇👇👇
.
برچسبها: خاندان شاه پهلوی, انگلیس, طنز [ چهارشنبه بیست و سوم شهریور ۱۴۰۱ ] [ 16:13 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
آهِ دماوند و فیروزکوه، آخرش تهرانیها را میگیرد...!
دارم اخبار گوش میکنم: ریزگردها، تهران را تعطیل کرد. به ذهنم آمد که این طنز را بنویسم : 1) زمستان که میآید، به خاطر آلودگی هوا، همۀ مناطق تهران تعطیل میشود، بهجز دماوند و فیروزکوه!
2) الان هم که تابستان است، به خاطر ریزگردها، همۀ مناطق تهران تعطیل شده، بهجز دماوند و فیروزکوه!
+ دلم برای "دماوند و فیروزکوه" میسوزد!!
سعید جرّاحی 13/4/1041 برچسبها: هواشناسی, طنز [ دوشنبه سیزدهم تیر ۱۴۰۱ ] [ 14:34 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
سوتی های جدید امتحانی !
چند روزی است که امتحانات تمام شده، و نمرات هم اعلام شده. ولی سوتی دانشآموزان، مگه تمام میشود؟! . .
(1) "پدر شعر نو"، لقب نیما یوشیج است. سؤال امتحان این بوده: آخرین کسی که بالای سر نیما ینوشیج بود، چه کسی بود؟ نوشته : پدر شعر نو !
(2) میدانید که سؤال شعر حفظی در امتحانات ادبیّات چگونه است. از نظر این دانش آموز شاعر مورد نظر، هر دو مصرع را یک جور سراییده ! ضمن اینکه: واقعاً "قاعدۀ ممال چیست؟؟!
. .
(3) مبارزه کرد و جلوی ظالمان ایستاد، و در آخر ، او را "سر به نیست" کردند ؛ یعنی او را از بین بردند....!! . .
خدایا! به ما معلّمها صبــر بـده!
👇👇👇👇
برچسبها: کلاس درس و امتحان, سوتی, طنز [ یکشنبه دوازدهم تیر ۱۴۰۱ ] [ 10:56 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
این دو حکایت از نتایج کلاسهای مجازی! یا عدم مطالعۀ آزاد...!
امروز مراقب جلسه امتحان بودم. یه بخش سالن، دورۀ دوّم؛ و بخش دیگر هم دورۀ اوّل. یه دانشآموز کلاس هشتمی کنار من بود. هر 5 دقیقه یکبار میپرسید: ببخشید،چقدر دیگه تا پایان امتحان وقت داریم. و منم زمانش را میگفتم. بازم 5 دقیقه بعد میپرسید: ببخشید، چقدر دیگه تا پایان امتحان وقت داریم؟ بهش گفتم اگر سؤالات را نوشتی و تمومه، خب پاشو برگهات را تحویل بده! -گفت: بله تمومه؛ ولی نمیتونم برم! -گفتم چرا؟ -گفت: اگر قبل از "یکساعت و نیم"، از جلسه امتحان برم بیرون، مادرم شاکی میشه!!!
2) دورۀ اوّل، امتحان علوم داشتند. یکی از دانشآموزان در جواب این سؤال که "نام یک حیوان پستاندار تخمگذار را بنویسید" جواب نوشته بود: "شُتـر" !!! معلّمشون رفت بالا سرش گفت این چیه نوشتی؟ آخه شتر؟؟ -اصلا شتر میدونی چیه؟ تا حالا شتر ندیدی؟ -دانشآموز گفت: نـه!!
سعید جرّاحی 7/3/1401 برچسبها: کلاس درس و امتحان, خاطره, طنز [ یکشنبه هشتم خرداد ۱۴۰۱ ] [ 7:53 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
باور کنید که آروزی ما موفّقیّت شماست...!
این عکس را امروز دیدم. باور کنید غیر از این نیست که بخواهیم شما موفّق بشید؛ و چه کنیم که همه چیز هم در دستان ما نیست!
سعید جرّاحی- دبیر ادبیّات 3/3/1401
موضوعات مرتبط: عکس برچسبها: طنز, کلاس درس و امتحان [ سه شنبه سوم خرداد ۱۴۰۱ ] [ 19:34 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
نقیضهپردازی، یک شاهکار ادبی است...
امروز در کلاس، و گاهی در جلسات قبلی، سخن از طنز شد و میشد؛ و کار به برنامۀ فاخر "قند پهلو"، و یکی از بخشهای زیبایش یعنی "نقیضهپردازی" کشید. حتّی در امتحان امروز، سؤال خارج از کتاب هم از همین مبحث آمد.
قرار شد شعر زیبایی از نقیضهپردازی را بذارم در وبلاگ انجمن ادبی جلال آل احمد.
تعریف نقیضه پردازی: بهطور خلاصه، تقلید از یکی از اشعار معروف، و عوض کردن برخی کلمات و عبارات آن به طنز. بُسحاق اَطعمه: یکی از طنزپردازان قدیم، شاعری است به نام ابواسحاق حلّاج شیرازی- مشهور به شیخ اَطعمه- که در دهههای انتهایی قرن هشتم و دهههای ابتدایی قرن نهم میزیست. او در شعرش، "بُسحاق" تخلّص میکرد که مخفّف ابو اسحاق است. و چون در شعرهایش به توصیف انواع غذاها و خوراکیها میپرداخت، لقب "اطعمَه" به او داده بودند.
گفتیم نقیضهپردازی یعنی تقلید طنز از یک شعر معروف.
* مثلاً سعدی این شعر را سروده که : گُلی خوشبوی در حمام روزی، به او گفتم که مُشکی یا عَبیری؟ بگفتا من گِلی ناچیز بودم کمال همنشین در من اثر کرد
** امّا نقیضۀ بُسحاق اطعمه با کمک خوراکیها: صباحی در دکانی شیردانی بدو گفتم که بریانی یا کبایی؟ بگفتا پارهای اِشکنبَه بودم کمال همنشین در من اثر کرد
گردآوری: سعید جرّاحی 24/1/1401 موضوعات مرتبط: ادبیـّات، شعر برچسبها: طنز [ چهارشنبه بیست و چهارم فروردین ۱۴۰۱ ] [ 23:13 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
دیالوگ ماندگار اگر گفتید کدوم خاطره؟؟
داشتم یکی از قسمتهای سریال جذّاب نون.خ. را میدیدم. مهلقا خانم داشت صحبت میکرد؛ که یهو وسط حرفهاش، زد زیر گریه! همه رفتند سمتش که چی شد؟ چه اتّفاقی افتاد؟ مهلقاخانم با بغض و گریه گفت: یادِ یک خاطرۀ بدی افتادم؛ ولی هرچی فکرش میکنم یادم نماید کدوم خاطره!!
سکانسی از سریال نون.خ. (1) برچسبها: سکانس تماشایی, طنز [ جمعه دوازدهم فروردین ۱۴۰۱ ] [ 9:47 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
عاقبت نیمکت آخر!
(این عکس را همین دیروز گرفتم.) اومدم یه توضیحی دربارۀ این عکس بنویسم، دیدم جزئیّاتِ عکس، خودش همۀ حرفها را زده...!
موضوعات مرتبط: عکس برچسبها: عکس, طنز, کلاس درس و امتحان [ یکشنبه پانزدهم اسفند ۱۴۰۰ ] [ 6:58 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
وضعیّت شاگردان من: در شب امتحان، وقتی میفهمند که سؤال ارفاقی نداریم!!!
برچسبها: طنز, کلاس درس و امتحان [ دوشنبه بیستم دی ۱۴۰۰ ] [ 9:10 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
طنز برف زمان شاه!!
بذارید یه خاطره با چاشنی طنز تلخ براتون تعریف کنم: چند روز پیش، زنگ تفریح که همکاران دورهم هستیم و چای و صحبت، دیدم یکی از همکاران که گاهی از همه چی ایراد میگیره، داره از برف و بارون ایراد میگیره! این آقا به قول خودش، عضو چند تا گروه و کانال شاهپرست شده، و همۀ اطّلاعات دقیقِ(!)خودش را از اونجا میگیره!! شاید باورتون نشه، ولی این آقای مثلاً معلّم میگفت: قدیما زمان شاه، وقتی ما بچّه بودیم، چه برفهایی میومد که گاهی تا نیم متر میرسید! امّا الان در این 43 سال هیچ بار برف اونجوری نیومده! داشتم شاخ در میاوردم! که دیدم بازم دارن ادامه میدن که: این 43 سال برف درست و حسابی نیومده هیچ، در این دولت رئیسی که دیگه بدتر!! و همۀ همکاران با یک لبخند و پوزخند ملیح، به این سخنان تاریخی گوش میکردند!!!
+ دیگر چه توقّعی میتوان داشت از نسل جوانی که زیر دست این آقا هستند؟؟! "به یـزدان که گر ما خِرَد داشتیم، کجا این سرانجامِ بد داشتیم؟؟!
برچسبها: خاندان شاه پهلوی, رسانه, طنز [ شنبه بیست و هفتم آذر ۱۴۰۰ ] [ 6:57 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
رانندگی خانمها آشپزی آقایان!
اینهمه از رانندگی خانمها ایراد گرفتید، حالا این عکس را ببینید: که یک آقا میخواسته نیمرو درست کنه! = و هیچی سر ِ جای خودش نیست!!
برچسبها: طنز [ چهارشنبه بیست و ششم آبان ۱۴۰۰ ] [ 21:3 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
کدام بهروزتر است؟ دانشآموز یا ...؟!
دانشآموز و دانشجو، همیشه بهروز است! مثلاً همیشه بهانهای هست برای تأخیر یا غیبت دانشآموز در کلاس! بهانههای تازه و بهروز ! چند روز پیش که ماجرای حملۀ سایبری به پمپ بنزینها پیش اومد، و برخی از اونها تعطیل شد، فرداش چند نفر تأخیر داشتند برای کلاس.
دانشآموز و دانشجو، همیشه بهروز است! + و البتّه معلّمها شاید بهروزتر باشند... !!!
سعید جرّاحی / دبیر سادۀ ادبیّات 7/8/1400 برچسبها: طنز, کلاس درس و امتحان [ جمعه هفتم آبان ۱۴۰۰ ] [ 12:7 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
ماجرای کلاس مجازی ، و فوتبال، و اعلام ساعت!
امشب منزل یکی از اقوام، مهمان بودیم. دو فرزند داشتند: آقاپسر کلاس پنجم؛ و دخترخانم کلاس دوّم دبستان. از آقاپسر پرسیدم کلاسهاتون چحوری هستند؟ حضوری یا مجازی؟ گفت مجازی. گفتم درسهاتو خوب میخونی؟ خندید و گفت بله! رفت کنار مادرش نشست؛ و وانمود کرد که یعنی داره تمرینها را کار میکنه! چند لحظهای که گذشت، فوتبال شروع شد. پا شد رفت جلوی تلویزیون دراز کشید و مامانش هم ادامۀ حلّ تمرینات!! از مادرش پرسیدم چرا اینجوری؟ گفت: کار هر روزهام همینه!! او فوتبال ببینه، و من درس بخونم!!! ----------- از دخترخانم پرسیدم: عمو! مدرسهات را دوست داری؟ گفت: هم بله، هم نه!! پرسیدم: چرا نه؟ گفت: خانم[معلّم]مون همش منو صدا میزنه، نمیذاره یهدقیقه بخوابم!! پرسیدم: خب امروز چی یاد گرفتی تو کلاس؟ گفت: زبان انگلیسی یاد گرفتم، ساعت هم یاد گرفتم!! گفتم: میتونی بگی الان ساعت چنده؟ گفت بله هم به فارسی میگم، هم به انگلیسی بلدم! به ساعت دیواری نگاه کرد و یهکم فکر کرد و گفت: به فارسی ... میشه نیمساعت مونده به شش! به انگلیسی هم... میشه نُه و نیم!
دقیقاً به همین صراحت و قاطعیّت! و تازه اون موقع ساعت 7 شب بود! ------------ + یک لحظه حسّ عجیبی پیدا کردم! تمام این دو سال آموزش مجازی و کرونا و کلاسهای آنلاین، اومد جلوی چشمم!
+ + خدایا رحم کن! سعید جرّاحی 27/7/1400 دبیر ادبیّات برچسبها: کلاس درس و امتحان, خاطره, طنز, کرونا [ سه شنبه بیست و هفتم مهر ۱۴۰۰ ] [ 22:32 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
[ شنبه سیزدهم شهریور ۱۴۰۰ ] [ 9:46 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
[ پنجشنبه چهارم شهریور ۱۴۰۰ ] [ 8:40 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
[ پنجشنبه چهاردهم مرداد ۱۴۰۰ ] [ 19:16 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
ماجرای کنکور آزمایشی امروز !
-خواهرزادۀ محترمه، امروز کنکور آزمایشی داشت؛ ساعت 8 تا 12. اومده بود منزل ما که مثلا دایی بهش کمک کنه، که نتیجۀ خوبی بگیره، که مادرش کمتر بهش گیر بده! که مثلا روزی نیمساعت گوشیشو بهش بده! - بنده هم چه کسی! گفتم اصلا حرفشم نزن! خودت همۀ سؤالات را میخونی و جواب میدی!
-حدود ساعت 10 صبح، یه نیمساعتی باید میرفتم بیرون برای یه کار بانکی. وقتی برگشتم، دیدم 10 تا کتاب دور خودش جمع کرده، که یعنی داره رفع اشکال میکنه!!!
+ اینم از امتحانهای مجازی آنلاین، که همه را عادت داده به تقلّب!!
سعید جرّاحی 31/3/1400 برچسبها: کلاس درس و امتحان, خاطره, طنز, کرونا [ دوشنبه سی و یکم خرداد ۱۴۰۰ ] [ 23:27 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
سوتی ارفاق دانشآموزی ! + عکس
دانشآموزان و دانشجویان، همیشه اواخر ترم، دست به دامن معلّم خودشون میشن برای "ارفاق"! اشکالی هم نداره. تا حالا چندین و چند پست دربارۀ سوتیهای امتحانی یا کلاسی دانشآموزان براتون گذاشتیم. البتّه همیشه بدون اسم و به دور از توهین و تمسخر. فقط برای اینکه دیگران تکرار نکنند؛ و اینکه خود افراد بدانند که چقدر در این زمینه ضعیف هستند.
امروز هم این عکس قابل توجّه را براتون گذاشتم. عکس در قسمت ادامه مطلب... 👇👇
برچسبها: کلاس درس و امتحان, سوتی, طنز ادامه مطلب [ پنجشنبه سیزدهم خرداد ۱۴۰۰ ] [ 10:55 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
بیانیۀ میرحسین موسوی دربارۀ انتخابات
میرحسین موسوی بعد از اینکه دید اینهمه آدم رفتند برای ثبت نام کاندیداتوری، بیانیه داد که: هِی شما برید برای انتخابات ثبت نام کنید ، ولی بدونید !!.... "برندۀ قطعی انتخابات ۱۴۰۰ با نسبت آرای بسیار زیاد، اینجانب هستم!!" --------
شماها یادتون نمیاد؛ شایدم بیاد! ولی در فتنه88، همین یک جمله، 8 ماه کشور را دچار فتنه و رکود اقتصادی و تحریم کرد!
سعید جرّاحی 27/2/1400 موضوعات مرتبط: سیاسی برچسبها: طنز, انتخابات, فتنه, تحریم [ دوشنبه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۴۰۰ ] [ 21:22 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
[ سه شنبه هفتم اردیبهشت ۱۴۰۰ ] [ 23:34 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
تقصیر کیه؟
از آقای حسنآقا روحانی رئیس تدبیر و امید پرسیدند که: این گرانیها تقصیر کیه؟ اینم جواب ایشون.. 👆
برچسبها: طنز [ جمعه سوم اردیبهشت ۱۴۰۰ ] [ 23:26 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
[ پنجشنبه پنجم فروردین ۱۴۰۰ ] [ 22:27 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
[ جمعه بیست و دوم اسفند ۱۳۹۹ ] [ 11:57 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
ماجرای چک امروز!
از محلّ کاری که موقّتاً مشغول هستم، برای دریافت حقوق، معمولاً چک میگیریم. هر ماه، چک بانک A، و بلافاصله همون روز میرم و میگیرم. امروزم چک را گرفتم. رفتم بانک A، نوبت گرفتم، منتظر نشستم، چک را پشتنویسی کردم، تحویل دادم. صندوقدار بانک، شماره تلفنم را پرسید و پشت چک نوشت. و شروع کرد به ثبت شماره و مبلغ در کامپیوتر ! آماده بودم که پول را بگیرم که دیدم آقای صندوقدار داره میخنده! گفتم چی شده؟ گفت این چک مربوط به بانک ما نیست، چک مال بانک B است!
مثلاً اگر نیمدقیقه دیرتر میفهمید، چک را پاس کرده بود! + من حواسم پرت، حواس صندوقدار پرتتــــر !
سعید جرّاحی 19/12/99 برچسبها: تک گویی, خاطره, طنز [ سه شنبه نوزدهم اسفند ۱۳۹۹ ] [ 23:9 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
بازدید مدیر مدرسه جلال آل احمد
[به عنوان مدیر جدید مدرسه، رفتم بازدید از کلاسها] ... کلاس سوّم، دم پلّهها بود. خبردار کشیدند و میزها صدا کرد. دیکته مینوشتند. معلّم با همان پاهای باریک، مثل فرفره دور کلاس میچرخید، و میخواند: «سعدی، آزادهای است افتاده.» روی دست یکیشان نگاه کردم، نوشته بود: «آزاده ئیس توفتاده!!»
بخشی از رمان زیبای "مدیر مدرسه" از جلال آل احمد برچسبها: جلال آل احمد, کتاب, طنز, سوتی [ سه شنبه پنجم اسفند ۱۳۹۹ ] [ 20:37 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
ماجرایی که همین دیشب دیدم و شنیدم!
دیشب رفته بودم داروخانه ماسک بگیرم. یه زن و شوهر برای خرید دارو اومدند داخل. یه بچّه حدود 5 ساله هم داشتند؛ که بیرون ایستاد! بچّه میترسید که بیاد داخل! مادرش هرچی میگفت بیا داخل، نمیومد؛ ظاهراً از آمپول می ترسید!! شب بود و نمیشد بچّه تنهایی بیرون بمونه. یهو دیدم مادرش داره میگه: اگر نیایی داخل، میگم کرونا بیاد بخوردت!! بچّۀ بیچاره یهویی انگار از گربۀ سیاه ترسیده باشه، پرید داخل داروخانه!
جرّاحی 5/12/99 موضوعات مرتبط: داستان برچسبها: خاطره, کرونا, تک گویی, طنز [ سه شنبه پنجم اسفند ۱۳۹۹ ] [ 16:1 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
[ شنبه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۹ ] [ 20:44 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
[ شنبه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۹ ] [ 9:46 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
طنز رابطهها از اینجا تا اونجا !
1- رابطۀ زوجها در روزهای اوّل : - پسر: چیکار میکنی عزیزم؟ - دختر: آب میخورم نفسم! - پسر: تو رو خدا دقّت کن! مراقب باش اتّفاقی نیفته برات !
2- رابطۀ زوجها پس از مدّتی بعد : (........)
از اتاق فرمان اشاره میکنند که جملاتش قابل پخش نیست؛ پس بریم پست بعدی ! 👇👇
موضوعات مرتبط: روانشناسی، خانوادگی برچسبها: طنز [ جمعه هفدهم بهمن ۱۳۹۹ ] [ 9:31 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
قصۀ این عینک!
سالها قبل، لطیفۀ طنزی شنیدم از مرحوم منوچهر نوذری، طنزپرداز رادیو، که میگفت: یک استاد بنّا، داشت ساختمانی را میساخت. رسید به قسمتِ دیوارِ خانه. صاحبِ اون خونه گفت که این دیوار را محکم بساز! -استاد بنّا گفت: این دیوار را جوری میسازم که حتّی بمب هم نتونه خرابش کنه! صاحبِ اون خونه گفت: ممنون؛ ولی اگر یک زمانی پشیمان شدم و خواستم این دیوار را خراب کنم چه کنم؟! -استاد معمار گفت: کافیه فقط یه لگد به دیوار بزنی، همش فرو می ریزه!
حالا این لطیفۀ طنز، حکایت خریدن عینک بنده است! به لطف کلاسهای مجازی و آنلاین در یکسال اخیر، نمرۀ چشمم بالاتر رفت! این بود که مجبور شدم عینکم را عوض کنم. چند روز پیش، رفتم عینک سازی. به آقای عینکساز گفتم یه فریم محکم میخوام که حالاحالاها موندگار باشه. ایشونم یه قفسه را نشون داد و گفت: فریمهای این قسمت، از جنس فلان است؛ و محکم! با وسواس زیاد، یک فریم را انتخاب کردم. پرسیدم اگر این محکمه، همین را برمیدارم. گفت خیالتون راحت! محکمترین فریم مغازۀ ماست! وقتی لنز را تراش داد و جا انداخت، گفتم: اگر یه زمانی دسته عینک کج شد، آیا خودم میتونم راستش کنم؟ گفت: خودتون نه! خطرناکه! چون ممکنه بشکنه(!!) بیارید اینجا !
سعید جرّاحی 14/11/99 موضوعات مرتبط: داستان برچسبها: تک گویی, خاطره, طنز [ سه شنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۹ ] [ 17:22 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
این روزها معلّمهای بیچاره، از بس برگۀ امتحانی خوندند، اعصاب ندارند ! یه شوخی ساده با معلّم، ممکنه نتیجه بدهد، یا ندهد !!
برچسبها: کلاس درس و امتحان, طنز [ پنجشنبه دوم بهمن ۱۳۹۹ ] [ 23:12 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
خاطرهای از سوتی امتحانی !
امشب جلسۀ شورای دبیران بود؛ بازم حضوری! برای هماهنگی شروع ترم جدید. آخرای جلسه، همکاران معلّم، خاطرات خودشون را از این ترم گذشتۀ کرونایی تعریف کردند. یکی از دبیران دربارۀ تقلّبیهای کور فضای مجازی، خاطرهای تعریف کرد. ایشون گفتند: امتحان شیمی گرفتیم. یکی از سؤالات این بود که: مادّهای را نام ببرید که فاقد عنصر نیتروژن باشد. از تعداد 16 نفر دانشآموز کلاس، 13 نفرشون نوشته بودند "بازهای نیتروژندار" !!!
همین روزها، خودمم برخی از سوتیهایی که در امتحانات ادبیّات داشتیم هم تصاویرش را براتون میذارم.
سعید جرّاحی 29/10/99 برچسبها: کلاس درس و امتحان, خاطره, طنز, کرونا [ دوشنبه بیست و نهم دی ۱۳۹۹ ] [ 23:57 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
چه جایی هم من گم شده بودم!! +عکس
چند روز پیش، برای یکی-دو روزی، از شهر رفتم بیرون؛ نه به قصد مسافرت؛ فقط برای اینکه از شهر برم بیرون، و بزنم به دل جادّه...!
قرار بود برم یه شهر دوستداشتنی؛ ولی وضعیّت کرونایی اونجا قرمز بود، و ورود ممنوع! به جاش رفتم یه شهر دیگه. برای پیدا کردن سوئیتی که قبلاً تلفنی گرفته بودم، از یه راه فرعی وارد یه بلواری شدم. کوچه به کوچه، تمام بلوار را دنبال آدرس گشتم؛ ولی پیدا نکردم! یه جورایی گم شده بودم! وقتی اومدم آخر بلوار، تابلو را که نگاه کردم، جا خوردم!
تمام این مدّت در این بلوار گم شده بودم...! 👇 بلوار جلال آل احمد !
سعید جرّاحی 27/10/99
برچسبها: جلال آل احمد, خاطره, سفرنامه, طنز [ شنبه بیست و هفتم دی ۱۳۹۹ ] [ 9:38 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
یک عکس طنز ! . .
یعنی اگر جرّثقیل هم میخواست، نمیتونست این ماشین را اینقدر خوب چال کنه!! بازم بگید رانندگی خانمها خوب نیست!
برچسبها: طنز [ پنجشنبه هجدهم دی ۱۳۹۹ ] [ 18:35 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
میخوای ببرمت اون بالا.. ؟!
این نوشته را کجا نوشته باشن خوبه؟؟
عکس کامل در قسمت ادامه مطلب..
موضوعات مرتبط: عکس برچسبها: طنز ادامه مطلب [ پنجشنبه سیزدهم آذر ۱۳۹۹ ] [ 18:13 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
سوتی نوشتاری! +عکس
سلام. در ادامۀ پستهای قبلی طنز دربارۀ جوابهای خندهدار در برگۀ امتحان امروز این سوتی دانشآموزی را براتون میذارم.
عکس در قسمت ادامۀ مطلب..
موضوعات مرتبط: ادبیـّات برچسبها: کلاس درس و امتحان, طنز, سوتی ادامه مطلب [ پنجشنبه سیزدهم آذر ۱۳۹۹ ] [ 17:36 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
بهترین خاصیّت کرونا!
امّا یکی از خوبیهاش به نظرم خیلی خوبه!
دیشب ثبت احوال اعلام کرد که آمار ازدواجها از ابتدای کرونا تا الان، حدود 20 درصد افزایش داشته. این خیلی خوبه... این خبر نشون میده که تا الان چقدر درگیر تجمّلات و مخارج و هزینههای الکی و چشم و همچشمیها بودیم! رسوم غلطی که بعضی از خانوادهها برای کامروا شدنِ بیشتر، دیگران را ناکام میکردند...! و ازدواجها را عقب مینداختند. و حالا بهخاطر کرونا، خیلی از این تجمّلات و مراسمهای پرهزینه، حذف شده؛ و پسر و دخترها زودتر زندگیشونو شروع میکنن...
پس کرونای عزیز ! یه 20 سالی بمون!!
سعید جرّاحی 29/8/99 موضوعات مرتبط: روانشناسی، خانوادگی، اجتماعی برچسبها: تک گویی, کرونا, طنز [ پنجشنبه بیست و نهم آبان ۱۳۹۹ ] [ 19:21 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
[ پنجشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۹ ] [ 23:56 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
میرحسین موسوی گفت: اوّل من بودم که گفتم!
= میرحسین موسوی طیّ اطّلاعیهای اعلام کرد که من از ترامپ خیلی دلخورم! - پرسیدند چرا؟ = گفت: ترامپ از من کُپیکاری کرده! - پرسیدند چجوری؟ = گفت: سال 88 من اوّلین نفر بودم که هنوز صندوقها باز نشده بودند، اعلام پیروزی کردم! ترامپ نباید از من کپی میکرد !!! ثانیاً اوّل من بودم که دروغ تقلّب را مطرح کردم! چرا ترامپ همش از من تقلید میکنه؟!
سعید جرّاحی 13/8/99 شب انتخابات آمریکا !
موضوعات مرتبط: سیاسی برچسبها: فتنه, انتخابات, طنز [ سه شنبه سیزدهم آبان ۱۳۹۹ ] [ 22:9 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
طنز کلاس مجازی
امروز در برنامۀ طنز رادیو میگفت: یکی از قشنگترین جملات معلّم در کلاسهای مجازی اینه: "بقیۀ درس، بمونه برای جلسه بعد !"
+ راستی نمیدونم چرا من هیچوقت از این جمله استفاده نمیکنم!
سعید جرّاحی 2/8/99 یه معلّم سادۀ ادبیّات برچسبها: کلاس درس و امتحان, طنز [ جمعه دوم آبان ۱۳۹۹ ] [ 19:59 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
حلّ مشکلات ممکلت با همین جملۀ تدبیر و امید !!
رئیس جمهور تدبیروامید فرمودند: من قیمت تمام اجناس را هفتهای دو بار میبینم. ایشان فرمودند که افزایش سه برابری قیمتها اصلا قابل قبول نیست...!
+ خب! همۀ مشکلات مملکت با همین جمله حلّ شد!! خیالم راحت شد!
سعید جرّاحی 2/8/99 موضوعات مرتبط: سیاسی، اقتصادی برچسبها: طنز [ جمعه دوم آبان ۱۳۹۹ ] [ 19:47 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
طنز تلخ: خوش بهحال معلّمها که تعطیلن...!!!
1) بعضیا میگن: خوش بهحال معلّمهـا که در ایّام کرونا تعطیلن! نه کلاس میرن! نه مدرسه میرن! نه امتحان میگیرن! نه برگه تصحیح میکنن!
2) امروز از ساعت 7:30 صبح نشستم جلوی لپتاپ و کلاس آنلاین، تا ساعت 14. بعدش از ساعت 16:30 تا ساعت 19. (محدودۀ هفت صبح تا هفت شب!)
امشب هم باید بشینم برگههای امتحان تصویری چند روز قبل را تصحیح کنم! ضمن اینکه احتمالا تا نیمههای شب باید تولید محتوای تصویری کنم، برای کلاسهای آنلاین فردا ! فردا هم یکی از مدارس ، برای دبیران محترم اجبار کرده، که باید در مدرسه حاضر باشیم، و از داخل مدرسه، کلاس تصویری داشته باشیم!
3) الان چشمهایم شبیهِ صفحۀ گوشی موبایل و لپتاپ شده! به علاوه سردرد و چشمدرد ...!
+ خوش بهحال معلّمها که تعطیلن...!!!
سعید جرّاحی 20/7/99 دبیر ادبیّات برچسبها: طنز, تک گویی, کلاس درس و امتحان [ یکشنبه بیستم مهر ۱۳۹۹ ] [ 20:18 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
دو خاطرۀ کرونایی در کلاس!
1) امروز توی کلاس، یکی از دانشآموزان، ماسک خودشو را برداشت، و عطسه کرد، و دوباره ماسکش را زد !!! + به نظرتون مگه ماسک برای این نیست که جلوی انتشار ترشّحات عطسه را بگیره؟؟!
2) چند روز پیش هم یه دانش آموز دیگه اومد توی کلاس، ابتدا صندلی خودش را آغشته کرد به انبوه الکل! بعدش کیف خودش را الکل زد! بعد کتابش را درآورد و ضدّ عفونی کرد! بعدش خودکار و مداد و جامدادی را الکلی کرد! بعد شروع کرد به اسپری الکل به لباس و شلوار و کفش خودش!!
و من شاهد همۀ این ماجراها ...! بهش گفتم: عزیزم! فقط تهِ کف کفشت مونده که اگر اونو هم الکل بزنی، دیگه کرونا غلط بکنه بیاد سراغت!! گفت: مامانم شرط کرده که باید تا ظهر، این شیشه اسپری الکل را تموم کنی! وگرنه...!!
و من مات و مبهوت مونده بودم از ادامۀ این "وگرنه...!" خدا این مامانها را برای این دانشآموزان نگه دارد...!!!
سعید جرّاحی 5/7/99 برچسبها: کلاس درس و امتحان, خاطره, طنز, کرونا [ شنبه پنجم مهر ۱۳۹۹ ] [ 19:0 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
[ جمعه چهارم مهر ۱۳۹۹ ] [ 11:47 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
خاطرهای از روز اوّل مدارس چه کردی با ما کرونا !!
1) امروز 15 شهریور99 بود = معادل اوّل مهرماه! امروز اوّلین روز سال جدید تحصیلی بود؛ با حال و هوای کرونایی! با نصف جمعیّت کلاس؛ که چه بسا مابقی دانشآموزان، هنوز مثل روزهای قبل، تا ظهر خواب بودند!!
2) ساعت اوّل، یه کلاسی داشتم که هنوز موتورشون گرم نشده بود! حتّی هیچکدوم کتاب هم نداشتند، بنابراین یه کم اطّلاعات عمومی ادبیّات کار کردیم. خیلی ضعیف بودند! نمیدونم این 6 ماه چیکار میکردند! بعضیاشون انگار تازه فهمیدند که سعدی و مولانا و فردوسی هم شاعر ایرانی بودند!! + خدا رحم کنه به منِ معلّم سختگیر !
3) ساعت دوّم درس فنون دوازدهم داشتیم. یه کم وزن شعر کار کردیم! از بیخ تعطیل! سال کنکوری هم هستند!! بعضیاشون فرق بین "صامت و مصوّت" را نمیدونستند! یکیشونم صدای گیتار را بهتر ادا میکرد، تا وزن مصرع "مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلن"!
4) ساعت سوّم هم درس "جامعهشناسی" داشتیم. دو ساعت براشون دربارۀ انواع جامعۀ بشری، و معضلات اجتماع صحبت کردم؛ و اینکه اگر نظرات جامعهشناسان را جدّی میگرفتیم، اینقدر مشکل اجتماعی نداشتیم. آخر کلاس، یکیشون پرسید: آقا! جامعهشناسی به چه دردی میخوره ؟!!!
+ کرونا! چه کردی با ما ؟؟!!
5) امّا بشنوید از مسؤولان مدرسه: سالهای قبل، موقع زنگ تفریح، ناظم و معاون مدرسه در حیاط مدرسه قدم میزدند، و به بچّهها تذکّر میدادند که: بچّه،دعوا نکن!.. بشین!.. از دیوار بیا پایین!.. ندو !.. به درخت تکیه نده! ...
امّا امروز ناظم مدرسه را دیدم که بدون خروج از دفتر مدرسه، و از داخل همان دفتر، با بلندگو فریاد میزد: آقایون! اینقدر بیخ همدیگه نایستید !.. آقا ماسک بزن!.. آقا شما فاصله بگیرید...!
+ پدر کرونا بسوزه که فرهنگ گفتاری و رفتاری و آموزشی ما را هم عوض کرد...!
سعید جرّاحی 15/6/99 (معادل اوّل مهرماه!
موضوعات مرتبط: ادبیـّات، فرهنگی، اجتماعی برچسبها: کلاس درس و امتحان, خاطره, طنز, کرونا [ شنبه پانزدهم شهریور ۱۳۹۹ ] [ 22:49 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
دیالوگ ماندگار : اهمّیّت حضور یک زن در جلسه!
حضورِ زن جناب سفیر آلمان در جلساتی که همسر من نیز در آن جلسه حضور دارد، اهمّیّتش برای من، کمتر از اعلام جنگ آلمان به فرانسه در جنگ جهانی دوّم نیست!!
دیالوگی از خانم زینتالملوک، همسر سفیر ایران، در فرانسه در زمان جنگ جهانی دوّم سکانسی از سریال زیبای "مدار صفر درجه" گردآوری: سعید جرّاحی 11/6/99 برچسبها: سکانس تماشایی, طنز [ سه شنبه یازدهم شهریور ۱۳۹۹ ] [ 17:55 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
سیاست "یک بام، و دو هوا" در طنز تلخِ "سـگ آمریکـایـی" +تصاویر
مردی در پارک مرکزی شهر نیویورک قدم میزند که ناگهان میبیند سگی به دختر بچـّهای حمله کرده است. مرد به طرف آنها میدود و با سگ درگیر میشود. سرانجام سگ را میکشد و زندگی دختربچـّه را نجات میدهد. پلیسی که صحنه را دیده بود به سمت آنها میآید و میگوید: تو یک "قهرمان" هستی!
یک "نیویورکیِ شجاع" جان دختر بچّهای را نجات داد.
پس روزنامههای صبح مینویسند : یک "آمریکاییِ شجاع"، جان دختر بچـّهای را نجات داد. آن مرد دوباره میگوید: من اصلاً آمریکایی نیستم. از او میپرسند: خوب؛ پس تو کجایی هستی؟؟ مرد میگوید: «من ایرانی هستم...»
یک "تند رویِ مسلمان"، سگِ بیگناه آمریکایی را کشت!!!!
حالا این تصاویر را ببینید :
در قسمت ادامه مطلب.. 👇👇
موضوعات مرتبط: داستان برچسبها: طنز, کینه به اسلام, رسانه, ایران پرستی ادامه مطلب [ شنبه یازدهم مرداد ۱۳۹۹ ] [ 10:34 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
عکسی لو رفته از یکی از جلسات امتحان آنلاین!
عکس در قسمت ادامه مطلب.. 👇👇
برچسبها: طنز, کلاس درس و امتحان ادامه مطلب [ پنجشنبه بیست و نهم خرداد ۱۳۹۹ ] [ 13:58 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
طنز استادِ موبایل به دست!
چند وقتیه که مشغول آموختن هستم؛ یه کلاس آموزشی در موضوعی خاصّ! زمان کلاس هم یکسره از حدود ساعت 17 تا حدود 22 است!
استاد محترم موقع تدریس، گاهی هم با موبایل صحبت میکنند! هفتۀ اوّل، 5 دقیقه صحبت؛ هفتۀ دوّم 10 دقیقه؛ هفتۀ سوّم 20 دقیقه. دیشب که هفتۀ چهارم بود استاد، همون اوّل، موبایل به دست وارد کلاس شدند!!!
سعید جرّاحی 26/3/99 موضوعات مرتبط: داستان برچسبها: طنز, کلاس درس و امتحان, تک گویی [ سه شنبه بیست و هفتم خرداد ۱۳۹۹ ] [ 18:39 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
پشت صحنۀ کلاسهای مجازی در منزل دانشآموز + عکس
عکس در قسمت ادامه مطلب...
برچسبها: کلاس درس و امتحان, طنز ادامه مطلب [ جمعه دوم خرداد ۱۳۹۹ ] [ 16:37 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
طنز سریال "نون خ" کجا ... و آنها کجا ...!
این شبها سریال "نون خ" از شبکه 1 (و تکرارش از شبکه تماشا) پخش میشه. سریالی فوق العاده جذّاب که هم طنز گفتاری داره، و هم طنز موقعیّت؛ حتّی کنایههای سیاسی بازیگرانش هم عالی هستند؛ سنگین و بامزّه...
- برعکسِ سریال "پایتخت" و برنامۀ "دورهمی" که طنز سبک، و گاهی توهینآمیز دارن...
در "پایتخت"، محسن تنابنده مدام در حال مطرح کردن خودش است! در "دورهمی" هم که مهران مدیری، هیچ کنایه و جوک و پیامکی نیست که بخونه، و اسم و رسم خودش توش نباشه، و در حالِ مطرح کردنِ خودش نباشه...!! یعنی "خودشیفتگی" تمام!
+ دست سازندگان و بازیگران "نون خ" درد نکنه...
سعید جرّاحی 29/1/99 برچسبها: تک گویی, طنز, سریال [ جمعه بیست و نهم فروردین ۱۳۹۹ ] [ 12:35 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
چند سوتی دانشآموزی! +عکس
در ادامۀ سوتیهایی که در برگههای امتحانی دوستان عزیز دانشآموز براتون میذاشتم، این دو عکس را هم ببینید...
تصاویر در ادامه مطلب.. 👇👇
برچسبها: سوتی, کلاس درس و امتحان, طنز ادامه مطلب [ پنجشنبه بیست و هشتم فروردین ۱۳۹۹ ] [ 20:46 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
[ جمعه بیست و سوم اسفند ۱۳۹۸ ] [ 7:45 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
[ جمعه شانزدهم اسفند ۱۳۹۸ ] [ 22:50 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
مثل ضربه مغزی، دوستت دارم!!
به اندازۀ ضربۀ ملایمِ مغزیشدههای آمریکایی در منطقه، دوستت دارم...! کم است؛ ولی صبر کن... هر چه میگذرد، بیشتر میشود...! 😂😂😂
محسن ابویی برچسبها: عاشقانه ها, طنز [ یکشنبه سیزدهم بهمن ۱۳۹۸ ] [ 21:5 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
سوتی نوشتاری! +عکس
در ادامۀ پستهای قبلی طنز، از این به بعد، هر چند وقت یکبار، چند تا از سوتیهای دانشآموزی را براتون میذارم.
عکس در قسمت ادامۀ مطلب..
برچسبها: سوتی, طنز, کلاس درس و امتحان ادامه مطلب [ جمعه یازدهم بهمن ۱۳۹۸ ] [ 22:41 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
شعر "من بلد نیستم"
شنیدید چند روز پیش، مقام محترم و معزّز ریاست دولت تدبیروامید در یک سخنرانی آتشین فرمودند که: اگر حلّ مشکلات، فقط متّکی به داخل باشیم، من بلد نیستم؟؟!
راستش فعلاً کار به سخنان معاون دروغگوی ایشان ندارم که فرمودند: دهۀ شصتیها برای مملکت، دردِ سر هستند!
ولی آقای رئیس! شما وعدۀ حلّ مشکلات در 100 روز دادید؛ و حتّی قسم خوردید که اگر مشکلات، راه حلّ نداشتند (و شما نمیدانستید) اصلاً نامزد نمیشدید! یادتان هست؟ ایشون که نه؛ شما یادتون هست؟
حالا یک شاعر محترم، شعر طنزی سروده ، که خوندنش خالی از لطف نیست!
شعر در قسمت ادامه مطلب.. 👇👇
موضوعات مرتبط: سیاسی، شعر برچسبها: طنز ادامه مطلب [ دوشنبه سی ام دی ۱۳۹۸ ] [ 21:21 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
مراقبت از سوتیها !
در آخرین روزهای امتحانات ترم اوّل هستیم. دو تا نکته دربارۀ امتحان بگم:
1) دوستان عزیزم! دانشآموزان فرهیخته! سعی کنید در برگههای امتحانی، کمتر سوتی بدید!! از غلط های املایی، تا اشتباهات فاحش تاریخی، و سوتیهای عجیب و غریب نوشتاری!! + در چند روز آینده، برخی از این سوتیها را -بدون نام- براتون میذارم!
2) چند روز پیش، مراقب جلسۀ امتحان بودم. اواخر زمان امتحان، تعداد مراقبین از تعداد امتحاندهندگان بیشتر بود! ولی باز هم بعضیاشون به فکر تقلّب بودند!
+ حالا درسته که ما "مراقب" هستیم؛ ولی شما هم مراقب باشید!
سعید جرّاحی 20/10/98 برچسبها: کلاس درس و امتحان, تک گویی, سوتی, طنز [ جمعه بیستم دی ۱۳۹۸ ] [ 9:36 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
تقلّب در امتحان، کار خیلی بدیه! +تصاویر
در ایّام امتحانات هستیم؛ و بازار تقلّب هم گرم! البتّه دانشآموزان بنده که اصلاً اهل این کارها نیستند!
این چند تا عکس را ببینید:
در قسمت ادامه مطلب... 👇👇
برچسبها: طنز, کلاس درس و امتحان ادامه مطلب [ شنبه هفتم دی ۱۳۹۸ ] [ 20:28 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
سوتیهای پای تختهای! +عکس
مدّتی پیش از دو تا دانشآموز درسخون(!) پرسش کلاسی داشتم. پای تخته!
اثرشون را در قسمت ادامه مطلب ببینید..
برچسبها: سوتی, کلاس درس و امتحان, طنز ادامه مطلب [ چهارشنبه چهارم دی ۱۳۹۸ ] [ 21:40 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
شعری دربارۀ کلاس فنون!
یکی از دانش آموزان که به تازگی سرودن شعر را آغاز کرده، چند بیتی دربارۀ یکی از کلاسها سروده. شبیه به طنز است با چند کلمۀ محلّی!
شعر در قسمت ادامه مطلب..
موضوعات مرتبط: شعر برچسبها: طنز, کلاس درس و امتحان ادامه مطلب [ دوشنبه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۸ ] [ 17:56 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |