انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد مردی که در میقات، خسی شد؛ و در ادبیّات، کسی؛... همو که "جلال آل قلم" بود
| ||
تصاویری از جشن تولّد جلال آل احمد
سلام. همانطور که در پست قبلی گفتم، امسال که امکان برگزاری حضوری جشن تولّد جلال آل احمد را نداریم، تصاویر خاطرهانگیز در تمام این سالها را براتون انتخاب کردم که تقدیم میکنم. با بعضی از این دوستان، هنوز در ارتباطم. چه اینجا در وبلاگ انجمن ادبی، و چه در پیامرسانهای مجازی. اگر تصویر عزیزی را شناختید، بهش اطّلاع بدید؛ که خبری به ما بدهند... سعید جرّاحی 10/ آذر / 99 . . . تصاویر ترتیب خاصّی ندارن. از حدود 12 سال پیش تا پارسال در مدارس مختلف: . . . (1) تولّدِ همـــو که "جلال آل قلـــم" بود... . . . (2) این عکس، شاید جزء اوّلین جلسات انجمن ادبی جلال آل احمد بود در سال 1388 . . . (3) جلال آل احمد، متولّد 1302 است. . . . (4) مجموعهای از کتابهای جلال آل احمد . . . (5) این عکس هم خیلی قدیمیه! شاید حدود سال 86 . . . (6) . . . (7) عکسها گاهی خاطرههای زیبا میسازند؛ و گاهی هم ... (خدا رحمت کند «فرید خبیری» عزیز را ) . . . (8) عکس روی لباس. باز هم داریم... . . . (9) پذیرایی کیک تولّد جلال آل احمد . . . (10) . . . (11) . . . (12) . . . (13) چرا دو تا؟؟ . . . (14) . . . (15) جلال جان... . . . (16) مطالب روی تخته ... . . . (17) مطالب روی همان تخته بالا: اشعاری که خود دانشآموزان سرودهاند! و خوشذوقیهای فِی البداهه...! . . . (18) این دوست عزیزمون علاقه داشت که همیشه با کلاه مخصوص جلال به کلاس بیاید... . . . (19) از این کلاس خوب، باز هم عکس داریم... . . . (20) . . . (21) حیفم آمد که این عکس را نذارم. نمایی از سلیقه و ذوق عزیزانم. عکسی از جلال و قطار و این بیت را از سال 77 و 78 زمزمه میکنم که: نیست بر لوح دلم، جز الف قامت یار چه کنم؟ حرف دگر یاد نداد استادم... . . . (22) معمولا در روزهای جشن جلال، چون روز عفو عمومی بود، درس نمیدادیم، امتحان نمیگرفتیم، پرسش کلاسی هم نداشتیم. و فقط دوستانم تحقیقات و مقالات خودشون را دربارۀ جلال میخوندند... . . ========
این را از "حضرت استادم" آموختم و اعتقاد دارم، و اعتقاد راسخ هم دارم، که آموزش خشک و کلیشهای و تکبُعدی، نهتنها مفید نیست، بلکه زیانهایی دارد که یکی از کمترین نتایجش، همین نابسامانیهای فرهنگی و اقتصادی جامعه است! کاش سیستم آموزشی از یکطرف، و مدارس و خانوادهها و محصّلان نیز به این مهمّ میرسیدند... . ======== . . . . (23) تزئین کلاس به هر شکلی... . . (24) یا با گچ روی تخته . . (25) یا با پروژکتور . . (26) یا با عکس ساده . . . (27) یــا با طرّاحی کامپیوتری . . . (28) روزهای جشن تولّد جلال، کلاس در اختیار خودِ دانش آموزان بود... . . . (29) آنروز، موقع جشن، همۀ کلاسهای دیگر مدرسه، متوجّه میشدند که اینجا خبری هست...! . . . (30) با هر امکاناتی که داشتند... . . . (31) شادی را در چهرۀ دانشآموزان ببینید... . در کلاس ما، هر چیزی در جای خودش بود. درس و امتحان، سرِ جاش. شوخی و شادی هم در جای خودش... . . . (32) خود دانش آموزان، به نوبت میآمدند ، و کنفرانس میدادند: از زندگینامه و آثار سیّدجلال آل احمد... . . . (33) با تهیّۀ محتوای تصویری . . . (34) و بعدش عکس یادگاری . . . (35) و در انتها هم کیک تولّد جلال . . . . (36) باز هم عکس روی لباس داریم... . . . (37) و این هم عکس روی کیک تولّد ! . . . (38) و دانش آموزان منتظر . . (39) . . . (40) . . . (41) دسته جمعی مشغول بریدن کیک تولّد ! . . . . (42) چقدر این کلاس (سال89) دوستداشتنی بود... میتونم به جرأت بگم که دانش آموزان سابق، ببشتر شاد بودند شاید مهمّترین دلیلش، که در تمام سالهای تدریسم بهش رسیدم این باشد که دانش آموزان قدیمی، زیاد در بند نمره نبودند! . ولی امروز...!!! از چند نفر از این عزیزان خبر دارم به قدری موّفق هستند، که لذّت میبرم ، از دیدن حال خوب دنیایی و اُخرویشان... . . . (43) ساده ولی صمیمی... . . . (44) دانش آموز اجازه میگرفت که مثلاً میره آب بخوره! و وقتی برمیگشت، همراه کیکی برمیگشت! که اینگونه خوشسلیقه -همگی با هم- از قبل تهیّه کرده بودند، تا معلّم را غافلگیر کنند ! و چه ذوقی داشت ، او و همۀ دوستانش... . . . . (45) و بعدش عکس یادگاری با عکس بزرگ جلال آل احمد . . . (46) و باز هم نمایشگاهی از کتابهای بینظیر جلال آل احمد . . (47) و مطالعه مقاله . . (48) از زاویهای دیگر . . . . (49) این همان کلاسی بود که گفتم. بیشترین خاطره با این کلاس داشتم! خوب و بد ! دقیقا 4 سال کامل با هم بودیم... دوستانی بامعرفت؛ و کلاسی استثنایی! امّا این نکته را هم بگم: به قدری شیطونبلا بودند که همکارانم این کلاس را به همدیگه تعارف میکردند! گاهی برخی از دبیران عزیز، وقتی زنگ تفریح از این کلاس بیرون میآمدند، انگار از جنگ برگشتند...!! (خود بچّهها میفهمند منظورم را ...!!!) . . . (50) انواع طرحهای مختلف کیک! . . (51) یادمه سالها پیش، مدرسهای بود که ناظم مدرسهاش، نمیگذاشت جشنی گرفته شود! حتّی اجازه نمیداد هیچ عکسی به دیوار نصب شود!! ولی باز هم عزیرانم به صورت خودجوش، جشن را در اوج سادگی برگزار میکردند... . اون ناظم رفت، و اون سختگیریها هم رفتند... ولی آنچه ماند: خاطرهای بود؛ از صفا و صمیمیّتها... . . . (52) مبارک... . (53) 91 مین سالروز تولّد آقاجلال . . (54) حتّی چینـش کلاس هم عوض میشد... . . . (55) روز عجیب ! . . . . (56) در همان روز عجیب! . . . (57) هنوز داشتند عکسها را به دیوار نصب میکردند، که معلّم وارد کلاس میشه! . (58) در حال نصب عکس! . . . (59) اینجا هم هنوز داشتند عکسها را نصب میکردند به دیوار که معلّم وارد کلاس میشه! . . (60) در حال نصب عکس! . . . (61) پخش کلیپی که خود دانش آموزان تهیّه کرده بودند. . .
(62) باز هم همان کلاس خوب... . . (63) چند نفرشون را جدیداً دیدم. بعضیاشون پیرمردی شدند برای خودشون...!!! . . . (64) بوی آذر ... هر ذوقی داشتند، به خرج میدادند...!!! . . (65) وسط کلاس! مثل بمب ترکید ! غافلگیر شدم...! . . . (66) گاهی یا بمب! و گاهی هم همینقدر ساده و آرام! لطف خودشون را نشون میدادند... . . . (67) یادش بخیر... هنوز ارتباط داریم با این دوستان بامعرفت. (و خدا رحمت کند "فرید عزیز" را ...) . . . (68) آن روزها، پیشنهاد لباسهای طرّاحیشده را داده بودم و استقبال خوبی که از طرف دوستانم میشد... از این دوستان هیچ خبری ندارم. اگر کسی میشناسه این عزیزان را، خبری به اونها یا به ما بدهد... . . . (69) جملۀ صفحۀ پایینی را بخونید... دانشآموزان در این سنّ و سال، میتونن خیلی لطیف و خالص باشن... . . (70) 99 اُمین سالروز تولّد آقاسیّد جلال . . (71) . . (72) واقعاً عجب بیتی... . . (73) ... و خوشسلیقه . . (74) . . (75) . . (76) 99 سال گذشت، از تولّد کسی که در میقات، خسی شد... . . (77) این شمارۀ 77 با شمارۀ 99 قرین شد...! . . (78) . . (79) . . (80) . . (81) . . (82) . . (83) . . (84) . . (85) . . (86) . . (87) . . (88) وسط کلاس را نگاه کنید! . . (89) باز هم وسط کلاس را دقّت کنید... . . (90) . . (91) یکصدمین سال تولّد . . (92) . . (93)
فکرسو بکنید: چجوری به این نتیجه میرسند که قطار، این منحصربهفردترین اختراع بشر را با تولّد «آقاجلال» قرین کنند... . . (94) ارائـۀ کنفرانس دربارۀ جلال آل احمد و سیمین دانشور . . (95) خالص و بیریا، کلاس را تزئین میکنند و خودشون لذّت میبرند... . . (96) . . (97) . . (98) متن روی وایت بُرد «یکصدمین سال تولّد جلال آل احمد مبارک» . . (99) . . (100) 101 آمین سالروز میلادش... . . (101) . . (102) . . (103) کلاس در اختیار خود عزیزان کنفرانس بزرگداشت 101 اُمین سالروز تولّد آقاسیّدجلال . . (104) در نوبت ارائۀ کنفرانس... . . (105) ارائـۀ کنفرانس "تأثیرات استاد جلال بر ادبیّات فارسی..." . . (106) ارائـۀ کنفرانس "جایگاه کتاب مدیر مدرسه..." . . . (107)
101 اِمین سالروز میلاد آقاسیّدجلال پدرخواندۀ ادبیّات فارسی . . (108) تولّد پدرخواندۀ ادبیّات... . . (109) دلتون شاد... کامتون شیرین... . . . . (110) این چهره را به خاطر بسپارید... . . . و سرانجامِ کار، امضای جلال آل احمد پای انتهای کار... . . مبارک باشه و به امیدِ فراگیر شدنِ اندیشههای روشنفکرانۀ جلال آل احمد در جامعه... . . . سعید جرّاحی / دبیر ادبیّات 11 / آذرماه / 99 سالروز تولّد جلال آل احمد . . . . اگر مایل بودید: نظرتون را دربارۀ تصاویر و حال و هوای مراسم و اینکه کدوم عکس براتون جالبتر بود، در قسمت نظرات همین پست بنویسید... تا یادگار بماند برای همیشه... 👇 . . . . . 👇👇👇👇 . . . برچسبها: جلال آل احمد, خاطره, کلاس درس و امتحان [ سه شنبه یازدهم آذر ۱۳۹۹ ] [ 0:1 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |