انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه
 

 

سلام.

کم‌کم به روز "یازدهـم آذر" نزدیک می‌شیم.

این روز، دوتا مناسبت داره. دوست دارم قبل از رسیدن "۱۱ آذر"،

این دو مناسبت را بنویسید...

"وبلاگ انجمن جلال آل احمد"

۵ / آذر / ۹۰

---------------------------------------------

 

 

« جلالِ » با جلال...

 

 

۱-یازده آذر، سالروز تولّد روشنفکر بزرگ ایران معاصر، «جلال آل احمد» است؛

به سال 1302.

 

۲-نیز، سالروز تولّد انجمنی، متبرّک به اسم زیبایش: «انجمن علمی-ادبی جلال آل احمد»؛

به سال 1388.

 

 

امـّا «جلال»:

 

«سيّد جلال آل احمد» از  زمره‌ی مسلمانْ‌‌زاده‌هايي بود پرورده در خانواده‌اي شيعه.

در نوجواني و جواني، هر راه  و کوره‌راه  و  شاه‌راهي که رسم‌کرده‌بودند را  طيّ‌‌ کرد.

امّا جلال، انسان بود؛ عين جدّ اوّلش «آدم»!

 

...و طغيان‌کننده عليه  هر تحکّمي؛ و  مشتاق سير و سلوک در  هر  وادی‌ای! 

در طلب حقّ،  سر  به هر  سنگ و صخره، زننده؛

 و  از  هر تلخ و شيرين روزگار، مَـزَنده؛

 و  به سمت هر عظمتي، سير کننده؛

 و  از حقارت‌ها و خودکم‌بيني‌ها، رَمَنده...

...

و اين‌گونه است که جلال، «جــلال» مي‌شود.

 ...

 

 

در طول مدّت بيست و چند سال نويسندگي، حدود پنجاه جلد کتاب نوشت؛

از داخل زندان، تا  ينگه‌ی دنيا، تا اروپا، و تا دور دنيا.

 زبانش تند بود؛ قلمش تندتر؛

..و  مزاجش آتشيــن!

..و با همین آخری، آتشی به فکرهای تاریک و  دل‌های سیاه ‌زد، که اثرش تا سال‌ها پس از غروبش هم ماند!

و  اصلاً غروبش نیز  از  همین آتش درونش بود؛

او «صفراوی» بود..

 او به معنای واقعی کلمه، متولّد « ماه آذر» بود!!...

 

 هميشه نگاهش به آينده بود؛

و  متأسّف از ‌اين‌که سال‌ها بعد، در همان آينده، تأسّفِ گذشته را  بخوريم!

 

سستي و رَخوت را –ابداً-  بر‌نمي‌تابيد.

 روح ايراني را  پويا مي‌دانست؛

 امّا در عجب بود که پس چرا  خودِ ايراني، پويا نيست؟!!!...

 

در سفر به مکّه‌،محزون از اين‌که مأموران شرکت«آرامکو» در بهترين هتل‌ها، زندگی می‌کنند

امّا مسلمانِ به حجّ‌رفته، در زير خيمه‌ها با امکانات پايين!

 و  چرا چنين؟!!...

 

آرمان‌گرا بود؛ امّا نه آرمان‌گرايي که فقط  نِـق بزند و عيب‌ها را بر سر مردم بکوبد،

و در  رؤیای خود  غوطه‌ور باشد!

 او آرمان‌گرا بود و  مي‌خواست عيب‌ها را زير پا  لِه کند تا ديگر عيبي نباشد؛

تا براي هميشه بي‌عيب باشيم.

 

برنامه‌ها داشت براي ايرانِ متمدّن و پيشرفته؛ پيشرفته در منطق روشنفکري حقيقي؛

 نه از منظر آن روشنفکرْنماهايي که سر در ظرف غذاي غرب، و چشم به مَناظر آن‌ها کرده‌اند؛...

 و از همين‌رو بود که غرب‌زدگي را  همچون «وَبا‌زدگي، و   سِـن‌زدگی» مي‌دانست.

...

 

..و  راستی چه بهشتي مي‌شد ايرانِ گمشده در پيچ و خمِ دست‌ْبه‌دستْ‌‌شدن‌هاي تاريخي‌اش؛

چه بهشتي مي‌شد  اگر  "جلال" مي‌مانْد و  نمي‌بُردندش!!

 ...

 

تولّدش را  جشن مي‌گيريم، تا  يادي کنيم از  اقيانوسي به نام:

 

        «جــلال آل احمــد»......

 

سعید جرّاحی

11 / آذر / 90

 


برچسب‌ها: جلال آل احمد
[ جمعه یازدهم آذر ۱۳۹۰ ] [ 0:18 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار خصوصی آمار

جاوا اسكریپت

قفل صفحه