انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه

دو خاطرۀ کرونایی در کلاس!

 

1) امروز توی کلاس، یکی از دانش‌آموزان، ماسک خودشو را برداشت، و عطسه کرد، و  دوباره ماسکش را  زد !!!

+ به نظرتون مگه ماسک برای این نیست که جلوی انتشار ترشّحات عطسه را بگیره؟؟!

 

2) چند روز پیش هم یه دانش آموز دیگه اومد توی کلاس،

ابتدا  صندلی خودش را آغشته کرد به انبوه الکل!

بعدش کیف خودش را الکل زد!

بعد کتابش را درآورد و  ضدّ عفونی کرد!

بعدش خودکار و مداد و  جامدادی را  الکلی کرد!

بعد شروع کرد به اسپری الکل به لباس و شلوار و کفش خودش!!

 

و  من  شاهد همۀ این ماجراها ...!

بهش گفتم: عزیزم! فقط تهِ کف کفشت مونده که اگر اونو  هم الکل بزنی، دیگه کرونا غلط بکنه بیاد سراغت!!

گفت: مامانم شرط کرده که باید تا ظهر، این شیشه اسپری الکل را  تموم کنی!  وگرنه...!!

 

 

و  من  مات و مبهوت مونده بودم از  ادامۀ این  "وگرنه...!"

خدا این مامان‌ها را  برای این دانش‌آموزان نگه دارد...!!!

 

 

سعید جرّاحی 5/7/99


برچسب‌ها: کلاس درس و امتحان, خاطره, طنز, کرونا
[ شنبه پنجم مهر ۱۳۹۹ ] [ 19:0 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار