| انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود | ||
| 
 
 عکسی که شاید تا حالا ندیدید ! 
 
 
 جلسات آخر درس بود؛ به گمانم 20 اسفند. ماجرایی را توی کلاس براتون گفتم، و گفتم چند تا عکس براتون آماده کردم. این همان پست است: 
 حتماً شنیدید که شهریار با خانمی نامزد کرده بود و قرار بود ازدواج کنند. ولی اون خانم به ناگاه، زیر قولش زد؛ و تمام عهد و وفایش را فراموش کرد؛ چون که میخواست زندگی مرفّـهی داشته باشد، و شوهرش پایتختنشین و خارجبرو باشد...!! اون خانم برای همیشه ننگ خیانت را برای خود خرید... 
 . . . . . . . . 
 
 
 
 (1) آری؛ این همان خانم است. ثریّا ابراهیمی کسی که هوسبازیِ  ناشی از زیباییاش باعث مرگ عشق شد در شهریار... 
 . . 
 . 
 
 
 
 (2) ولی اینجا دنیاست! هر گونه زندگی کنی، عاقبت "پیـری" به سراغت میآید... خانم ثریّا در زمان پیری! اتّفاقاً هم پایتختنشین شد، و هم خارج برو...!! ولی...! 
 . 
 
 . 
 
 
 
 (3) شهریار نیز زندگی کرد. امّا خوشنامی و بدنامی، حکایتی دگر است...! اون خانم سالها بعد ، از کردۀ خودش پشیمان شد ؛ چون به هیچکدام از چیزهایی که میخواست نرسید !! امـّا پشیمانی چه سود ؟! 
 . . 
 . 
 
 
 
 (4) اون خانم خائن، حتّی یک بار هم حاضر نشد اشتباهش را بپذیرد، و قبول نکرد که به خاطر خیانتش عذرخواهی کند... شاید اگر او واقعاً از ته دل میفهمید که اشتباه کرده، شهریار حلالش میکرد... 
 . 
 
 . 
 
 
 (5) هر جا که باشی، هوسهای دوران جوانی تمام میشود! عیش و نوش، و آب و نان تمام میشود... و آنچه باقی میماند، حساب آخرت است و جواب خیانت...! " عمر، جوانی و زندگی" کسی را به بازی گرفتن، شوخی نیست...! 
 
 
 
 
 
 سعید جرّاحی 28 /اسفند/94 
 موضوعات مرتبط: ادبیـّات، تاریخی برچسبها: خاطره, عاشقانه ها, خیانت  [ دوشنبه دوم فروردین ۱۳۹۵ ]  [ 21:40 ]  [ انجمن جلال آل احمد ]  | ||
| [ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] | ||