|
انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد مردی که در میقات، خسی شد؛ و در ادبیّات، کسی؛... همو که "جلال آل قلم" بود
| ||
|
جهالت و تعصـّب خشک "وهـّابیـون"
سلام. این مطلب را به صورت زندهی زنده از جوار مسجدالنـّبی و قبرستان مقدّس بقیع براتون مینویسم. صبح امروز اتّفاق جالبی برایم افتاد. بعد از نماز صبح، به همراه خانواده به زیارت ائمـّهی بقیع رفتم. گوشهای از بقیع، یکی از وهـّابیون سعودی مشغول موعظه و نصیحت بود؛ موعظهی منِ شیعه که: «حاجی! زیارت اهل قبور، شرک است!!!» و از این خُـزعبلات! . .
با گوشی موبایل ازش فیلم گرفتم. تاب نیاورد و پرخاشجویانه به سمتم آمد که : حّاجّی! ( روی حرف «ح» تشدید گذاشتم، چون خیلی غلیظ نصیحت میکرد(!) ) حّاجّی! دوربین را بده به من! بهش ندادم و آمدم سمت دیگر بقیع؛ آنجا که مزار حضرت امّالبنین(س) (مادر حضرت ابوالفضل (ع)) است. دیدم که یه وهـّابی دیگه هم دلش بهحال مسلمانیِ امثال من، سوخته، و دارد وعظ و نصیحت میکند که: «پیامبر هم اهل قبور را زیارت نمیکرد. و این رسم زیارت، رسمی تازه است!!!» عربی را میفهمیدم؛ امـّا بلد نبودم به عربی حرف بزنم؛ تا جوابش را بدم؛ تا بگم که پیامبر در زمان خودش، باید به زیارت چه کسی میرفت؟؟ ابوسفیان؟ ابولهب؟ ابوجهل؟؟ به زیارت کی؟ . امـّا حالا منِ شیعه، دارم بزرگانی را زیارت میکنم که اصلاً همهی عالـَـم به خاطر آنها خلق شد... تازه در همان زمان صدر اسلام نیز، بعد از شهادت حضرت حمزه(ع)، هم شخص پیامبر(ص) و هم حضرت زهرا(س) دختر بزرگوار پیامبر به زیارت قبر ایشان میرفتند.. . و مگر تبلیغات مسموم آل سعود، جایی برای تفکـّر اینها باقی گذاشته؟!! اصلاً مگر آنها اجازهی تفکـّر و تعمّـق و تفقـّه دارند؟!! وقتی کتاب درسی عربستان، زیر نظر مستشاران آمریکایی تنظیم میشود، تا «آیات جهاد قرآن» از کتابشان حذف شود، دیگر چه جای توقـّع است؟!! . مفتی وهّابیون عربستان
. . مواعظ روحانی وهـّابیِ مأمور بقیع را که شنیدم، چند قدمی آمدم عقبتر، تا قضایا را در دفتر یادداشتم بنویسم؛ که وقتی به ایران برگشتم، آنها را جمعبندی و در سفرنامهای ثبت کنم. در همین اثنا بود که یکی از همین وهّابیها به سمت من اشاره کرد، و دفترچهی یادداشتم را گرفت و شروع کرد به خواندن آن...! ابتدا تصوّرم این بود که فارسی بلد نیست و مشکلی پیش نمیاد؛ امـّا بعد فهمیدم که اگر هیچ زبان خارجی دیگری را نداند، فارسی را حتماً بلد است؛ اصلاً آنها را گذاشتهاند اینجا که ایرانیها را موعظه کنند! تا کاری که –با چشم خودم دیدم- که با دیگر زائران دنیا انجام میدهند و افکار منحرف خود را به آنان تلقین میکنند، و آنها هم با کمال تأسّـف میپذیرند، با ایرانیها هم انجام بدهند! . مطالب را که خواند، بهم گفت اینها چیه؟ گفتم «خاطرات»! گفت: اینها خاطرات نیست؛ اعتقادات است! گفتم هر چه را دیدم نوشتم. . . ..و یکی از آن جملهها این بود: « خدایا! چرا بقیع، به دست این وهـّابیهای متعصّب جاهل افتاده، که اینگونه به ائمـّهی مظلومش ظلم کنند!....» .
دیدم اطرافش تعداد زیادی «شـُرطه» (پلیس)های گوشبهفرمانِ هجوم به سمت هر ایرانی(!)، هر لحظه آمادهی خدمت هستند! . ..و مگر برادر بزرگتر «جلال آل احمد» را همین وهـّابیها در همین مدینه نکشتند؟!! فقط به خاطر خوندلخوردن برای سنگچین کردن اطراف قبور چهار امام معصوم(ع)؟؟ . دیدم که جهالت و تعصّب، آن قدر زیاد و پایهای هست که منِ بیسوادِ کمترین، کاری ازم ساخته نباشد!!! . ...آمدم بیرون؛ امـّا؛ هم اعتقادم به آن جملهی بالا قویتر شد که : «..وهّـابیهای متعصّب و جاهل...» و هم دلم برای مظلومیـّت ائمـّهی بقیع، بیشتر از قبل سوخت...
سعید جـرّاحـــی یکشنبه 9/5/90 ساعت7:50- مدینةالنّبی- کنار قبرستان بقیع
موضوعات مرتبط: دینی برچسبها: سفرنامه حجّ, فرقه ها [ یکشنبه نهم مرداد ۱۳۹۰ ] [ 9:15 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
|
||
| [ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] | ||