|
انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد مردی که در میقات، خسی شد؛ و در ادبیّات، کسی؛... همو که "جلال آل قلم" بود
| ||
|
دیالوگ ماندگار : زندگی؛ خانواده یا تنهایی
1- وقتی با چشمِ باز میری به سمت "تاریکی"، تاریکی هم میاد سراغت! 2- آدم‌ها هرگز به‌خاطر "شباهت"شون جذب همدیگه نمیشن؛ بلکه به‌خاطر "تفاوت"شون به هم جذب میشن... 3- آدما بیشترشون تنهان! 4- تنها نبودن خیلی خوبه... 5- چون میخوای تنها باشی، پس نباید تنها باشی! 6- اینکه ببینم با خوشحالیِ من، کسی خوشحال میشه، خوشحال میشم! 7- خیلی از آدم‌ها شونه‌ای برای گریه کردن، و دلی برای همدلی میخوان... 8- وقتی ما کسی را نمی‌بینیم، به خاطر اینه که فاصلۀ منطقی باهاش نداریم. یا خیلی دوریم، یا خیلی نزدیک!
دیالوگ‌هایی زیبا از چند سکانس سریال فاخر و تحسین‌برانگیز "تاریکی شب، روشنایی روز" گردآوری: سعید جرّاحی 10/12/97
موضوعات مرتبط: روانشناسی، خانوادگی برچسب‌ها: سکانس تماشایی, عاشقانه ها, زندگی [ جمعه دهم اسفند ۱۳۹۷ ] [ 20:11 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
|
درباره وبلاگ  این وبلاگ، از همه ی دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و نیز همه ی آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛ ...نیز از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند. امـّا چرا از هر دری، سخنـی؟! باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛ چون که او «درد دین و جامعه» را با هم داشت... ما نیز به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز سخن خواهیم گفت... | |
| [ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] | ||
