انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه

غمِ  از دست دادنِ یک همکار عزیز...

 

ارتباط دانش‌آموزان با معلّم یا معلّمهاشون متفاوته.

به یکی علاقه دارند و به دیگری شاید نه!

دلایلشم فرق میکنه؛

شاید بر سرِ نمره، یا تکلیف، یا مقرّرات مدرسه، و  مواردی از این دست.

 

کمتر پیش میاد که این ارتباط، جنبۀ عاطفی پیدا کنه،

که معلّم و شاگرد،  فارغ از دغدغه‌های درسی و نمره، همدیگه را دوست داشته باشند.

 

شاید به خاطر علاقۀ خاصّی که در دوران تحصیلم به برخی معلّمان و اساتیدم داشتم، راحت‌تر بتونم این متن را بنویسم؛

که وقتی سال‌های آخر دبیرستان، یکی از دبیران عزیزم را  از دست دادم، چقدر منقلب و متأثّر شدم.

تأثّری که بعد از گذشت سال‌ها، هنوزم باقیست...

 

حدود سه هفته پیش نوشتم که اتّفاقی برای یکی از همکاران خوبم افتاده.

تصادف و کُما...

و  متأسّفانه دیشب خبردار شدم که به رحمت خدا رفتند.

و حالا دانش‌آموزان و شاگردان آن مدرسه، در غمِ از دست دادن آن مدیر عزیز؛

و  ارتباط عاطفی خاصّی که بین آنها بود؛

و  حسرتی که برای همیشه بر دلشان ماند...

 

 به یاد جملۀ قصارِ  استاد عزیز خودم -"حضرتم"- می‌افتم که گفتند:

«معلّم شویم که وقتی شدیم، یادمان بشود...»

جمله‌ای با چندین معنای ایهام‌گونه؛ که شاید فقط یک معلّم آن‌ها را  بفهمد...!!!

 

یادِ "سرکار خانم دکتر مسعودی"  گرامی؛

و رحمت خدا شامل حال ایشان...

 

سعید جرّاحی 3/11/97

  

عکس 👇👇

 


برچسب‌ها: کلاس درس و امتحان, تک گویی, خاطره
[ چهارشنبه سوم بهمن ۱۳۹۷ ] [ 19:57 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار