انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد مردی که در میقات، خسی شد؛ و در ادبیّات، کسی؛... همو که "جلال آل قلم" بود
| ||
حکایت برّههای گرگین!
"گرگ" عاشق آهویی شد! تمام دندانهایش را کشید که او را نخورَد! امّا آهوی او رفت؛ حالا او مانده و برّههایی که به او میخندند...!
آری؛ این است رسم زندگانی! آدمها شبیه حرفهایشان نیستند؛ پس ساده لوح نباش! آدمها هیچکس دیگری را برای چیزی که هست، دوست ندارند. علاقۀ آدمها به هم، از نیازهایشان شروع میشود. نیازشان که رفع شد، میروند..! نیازهایی که شاید روزی دیگر، آدم دیگری پاسخ بهتری برایشان داشته باشد...!!!
امّا اینها خیالی بیش نیست! + این آهو بالأخره طعمۀ گرگی بدتر از خودش خواهد شد...
گردآوری: سعید جرّاحی 7/3/97 موضوعات مرتبط: روانشناسی، اجتماعی برچسبها: دلنوشته, زندگی, طلاق, خیانت [ دوشنبه هفتم خرداد ۱۳۹۷ ] [ 22:48 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |