انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد مردی که در میقات، خسی شد؛ و در ادبیّات، کسی؛... همو که "جلال آل قلم" بود
| ||
نامهای از سیمین به جلال از آمریکا . سیمین دانشور، سالها در آمریکا تحصیل کرد؛ و از آنجا برای همسرش جلال آل احمد، نامه مینوشت؛ و جلال هم برای سیمین: یکی از این نامهها: نامۀ سیمین به جلال: . برسد به دست جلال: کاغذ(نامۀ) افسردهات رسید؛ در حالی که افسردگی و ملال را نباید جدّی گرفت. مَحلَش نذاری، خودش میرود. اتّفاق مهمّی نیفتاده. تازه بِالکل حقوق تو را قطع کنند، قناعت میکنیم و تو همیشه بلد بودهای از صفر شروع کنی. تنها روحیّه داشتن و روحیّه را حفظ کردن مهمّ است. اینجا (آمریکا) خیال میکنی امثال تو چه حال و روزی دارند؟ بیخود نیست که به پوچی رسیده اند. دیشب رفتیم و تآتر "در انتظار گودو" از "بکِت" را دیدیم. در انتظار گودو که هر دوی ما خواندهایم. [سراسر] بیدست و پایی، مرگ [بود]... خب لابد بکِت هم وضعیّت دردناک را آزموده که به این پوچی رسیده...! عزیز دلم! همه جا درد هست؛ حتّی زیباشناسی بدون درد نمیشود. . جلال جان! از جمعه تا بهحال، یک کلمه برای تو ننوشتهام. مشغول درست و راست کردن داستانهایم بودهام. شنبهشب خانۀ "اِستون" شام دعوت داشتیم؛ و چند نفر از بزرگان قم را دعوت کرده بود. و تکّههایی از ترجمۀ انگلیسی هرج و مرج کتابهای درسی تو را برایشان خواندم؛ و معلوم است که سوالپیچم کردند که حرف شوهر تو چیست؟ حالیِشان کردم که حرفِ حسابِ شوهر من این است که چرا آمریکا در کشورهایی که دارد میخ خود را در آنها فرو میکند، سعی دارد که هویّت و فرهنگ ملّیشان را از آنها بگیرد؛ با به خورد دادن ادبیّات آمریکایی به آنها، با "انجمن ایران و آمریکا"، با کتابخانۀ "فرانکلین"، و از همه مهمّتر با پیاده کردن سیستم فرهنگی آمریکا، یعنی تدریس به روش واحدی و غیره و غیره. به طور خلاصه شوهر من از متّحدالشّکل کردن و فابریکی کردن افراد بشر متنفّر است...! به فکر فرو رفتند و جواب درستی هم برای این برداشت نداشتند. قربان تو بروم: سیمین. . پخش شده از برنامۀ "خـانۀ جلال" 20بهمن1401/ شبکه نسیم. . . . 👇👇👇👇 . . موضوعات مرتبط: نامههای جلال و سیمین برچسبها: جلال آل احمد, خاطره [ جمعه بیست و یکم بهمن ۱۴۰۱ ] [ 7:47 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |