انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه

بیتی، یا جمله‌ای، یا نکته‌ای...!

.

روی نکته‌ای که میگویم، فکر کنید:

بعضی از آدم‌ها ممکن است جمله‌ای را در ذهن داشته باشند که برایشان خیلی خاصّ است!

جمله‌ای یا ضرب‌المثلی، یا بیت شعری...

من امّا این شعر مولانا، یکی از عجیب‌ترین و خاصّ‌‌ترین جملات زندگی‌ام بوده است.

مخصوصا یکی از ابیاتش را که همیشه در مواقع خاصّ، زمزمه میکنم...

.

آن بخت، که را باشد، کآيد به لب جویی/
تا آب خورَد از جو، خود عکس قمر يابد!

يعقوب‌صفت کی بود کز پيرهن يوسف /
او بوی پسر جويد، خود نور بصر يابد!

يا تشنه چو اعرابی در چه فکند دلوی
در دلو نگارينی چون تنگ شکر يابد...!

يا موسی آتش جو، کآرد به درختی رو/
آيد که برد آتش صد صبح و سحر يابد!

در خانه جهد عيسي تا وارهد از دشمن/
از خانه سوی گردون ناگاه گذر يابد!

يا چون پسر ادهم راند به سوی آهو /
تا صيد کند آهو خود صيد دگر يابد!

يا چون صدف تشنه بگشاده دهان آيد/
تا قطره به خود گيرد در خويش گهر يابد!

.
مولانا

+ این موقع خاصّ، همین چند شب پیش اتّفاق افتاد...!

نوشتم تا بماند!


موضوعات مرتبط: شعر
برچسب‌ها: تک گویی, خاطره
[ پنجشنبه بیست و چهارم آذر ۱۴۰۱ ] [ 19:16 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار خصوصی آمار