انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد مردی که در میقات، خسی شد؛ و در ادبیّات، کسی؛... همو که "جلال آل قلم" بود
| ||
کتابی که بعد از 15 سال نوشته شد؛ و بعد از 2 سال، تایپ شد.
سال 99 بود؛ دقیقاً در روز عید غدیر، تایپ سوّمین کتاب خودم را شروع کردم. قرار بود یکساله تمام شود؛ ولی مشغلۀ فکری از یکطرف، و پیچیدگیهای موضوعی این کتاب از طرف دیگر، باعث شد که بهجای یک سال، تا دو سال طول بکشد! و الان -خداروشکر- در آستانۀ عید غدیر 1401 آماده است. کتابی که فیشبردای آن را از سال 86 شروع کردم، و چون موضوع و ژانرِ آن، تقریباً تا حالا در ایران کار نشده، اینهمه سال طول کشید. = چون باید نوآوریِ داستان در آن ایجاد میکردم. واقعاً شبانهروز کار میکردم؛ و خداروشکر امروز تایپِ آن تمام شد. اسم خوبی هم براش گذاشتم؛ که فعلاً بماند! بعد از ویرایش، و نظرخواهی و ظریفکاریهای آن، میرود برای فرایندِ اخذِ مجوّز، و چاپ! امیدوارم تا عید غدیر سال آینده به چاپ برسد. (نوشتم تا بماند.)
سعید جرّاحی / دبیر سادۀ ادبیّات 26/4/1401
👇👇👇👇
موضوعات مرتبط: میوه ممنوعه، داستان برچسبها: تک گویی, کتاب [ یکشنبه بیست و ششم تیر ۱۴۰۱ ] [ 6:11 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |