انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه

شنبۀ کذایی!

 

امروز، آخرین شنبۀ کذایی سال بود. از ساعت 7 تا 21.

دیگه از هفتۀ بعد، همه‌چی ملایم‌تر میشه!

امروز عصر، هنوز آفتاب به کلاس بود که شروع کردیم. 

کم‌کم، سایۀ آفتاب از سرِ کلاس کم شد، تا لحظۀ غروب.

بوی نم بارون، آسمان ابری، نسیم اسفند، تکان خوردن شاخه‌های درخت، پنجره‌های باز کلاس،

و غزلیّات و  ابیاتی که در کلاس خونده میشد، و  از روی اجبار،  باید فقط به‌عنوان تست، به اونها نگاه کرد...!

... و  آمدن تاریکی!

 

سعید جرّاحی 14/12/1400


برچسب‌ها: تک گویی, دلنوشته
[ شنبه چهاردهم اسفند ۱۴۰۰ ] [ 23:59 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار