انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد مردی که در میقات، خسی شد؛ و در ادبیّات، کسی؛... همو که "جلال آل قلم" بود
| ||
یاد و خاطرۀ این استاد بزرگوار بهخیر
به گمانم سال 86 بود؛ یک دورۀ آموزشی در خدمت عزیزان باصفایی بودیم خارج از درس و کتاب و مدرسۀ رسمی. هم دانشآموزان بودند، هم دانشجویان؛ و فارغ از نمره و کارنامه، آمده بودند که واقعاً یاد بگیرند... کلاسهایی فکری و تحلیلی درباره مسائل روز دنیا و زندگی و قدرت تحلیل آینده. دورۀ خیلی خوبی بود... مثل اسمش "مدرسۀ عشق". در میانههای دوره، استاد عزیز و بزرگواری تشریف آوردند که دربارۀ سینما، مسائل سیاسی و نفوذ صهیونیسم تدریس میکردند: "استاد فرجنژاد".
خیلی چیزها ازشون یادگرفتم. یادمه یه صحبت دو نفری باهم داشتیم، و اگر اشتباه نکنم ایشون دربارۀ 11 سپتامبر، و ماجرای ساختمان شمارۀ 7 نکاتی را گفتند، و من درباره ماجرای تیم فوتبال عراق در المپیک گفتم؛ که به طرز عجیبی با نفوذ آمریکا تا مقام چهارمی المپیک پیش رفته بود! آنهم به دلایلی که باید و باید این اتّفاق میافتاد! عکسالعمل این استاد بزرگوار، همراه با اون لبخند ملیحی که داشتند، خیلی برام غنیمت بود...
این دورۀ تابستانه تمام شد؛ ولی سالیان سال، هرجا حرفی از سیاست بینالملل و نفوذ صهیونیسم بینالملل بود، به یاد استاد فرجنژاد میافتادم... تا اینکه شنیدم این بزرگوار نازنین، دو روز پیش در یک تصادف (احتمالاً مشکوک) به رحمت خدا رفته است. ایشان از جمله محقّقان و پژوهشگران برتر کشور در حوزه سواد رسانهای بودند. از مرحوم فرجنژاد، آثار فاخری همچون «دین در سینمای شرق و غرب» ، «اسطورههای صهیونیستی سینما»، «سینما و فلسفه شکگرایی و صهیون»، «هیورکایت و سینمای صهیونیسم» و «ارتباط کابالیسم یهودی و مدرنیته» به یادگار مانده است.
نکتۀ عجیب اینکه: در خبرها نیامد که ایشان، چرا به همراه خانواده، "سوار بر موتور" بودند! و چرا با وجود سالها زحمت در حوزۀ نگارش و تحلیل سواد رسانه، صاحب ماشین نیستند؟؟! یکی از رفقای ایشان میگوید: اخیراً به او گفتم چرا ماشینت را فروختی؟ ایشان گفت: چون هر جا رفتم کتابم را چاپ کنم، هزینۀ چاپ کتابم را ندادند!! و چون موضوعش را برای جبهه انقلاب لازم میدانستم، مجبور شدم ماشینم را بفروشم و هزینه کنم!! موضوع کتاب ایشان در مورد دسیسهها و برنامههای صهیونیسم بود!
+ پاکی و صفای استاد فرجنژاد، و اخلاصی که داشت، بدرقۀ راهش در آن دنیاست؛ که شکّ ندارم به خاطر همین اخلاصش، و همّت و پشتکاری که داشت برای افشای دسیسههای دشمن، قطعاً امام زمان(عج) هم از ایشان خشنود است... خدایش رحمت کناد. و خدا به ما رحم کند که بامعرفت باشیم، و عاقبتمون بهخیر باشد...
سعید جرّاحی 31/4/1400 موضوعات مرتبط: سیاسی، فرهنگی برچسبها: کلاس درس و امتحان, کتاب, سینما, خاطره [ جمعه یکم مرداد ۱۴۰۰ ] [ 6:44 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |