انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه

قافله شد...!

 

... سال 77 بود.

یک دوست عزیز داشتم - که هرکجا هست، خدایا! به سلامت دارش؛

 گاهی با هم زمزمه می‌کردیم که:

"قافله شد؛  واپسیِ ما ببین!!"

 

اون موقع نمی‌فهمیدیم، و  غافل بودیم که در قافله‌ایم!

و نمیدانستیم روزی میرسد که از اعماق جان بگوییم که:

 "قافله شد؛  واپسیِ ما ببین!!"

 

کاش میشد برگشت به اون سال‌هایی که در تقویمش تیرماه نباشد؛

نباشد، تا کار به جایی نرسد که الان اردیبهشت،  بوی تیرماه بیاید...!

کاش همه‌چی سر جای خودش باشد،

همه چی سر جای خودش باشد؛ تا همه‌چی  خوش باشد...

 

سعید جرّاحی 30/2/1400

32 روز قبل از تیرماه!!


برچسب‌ها: دلنوشته, خاطره, تیرماه
[ پنجشنبه سی ام اردیبهشت ۱۴۰۰ ] [ 17:33 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار