انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه

 

 

 

چرا  داعش، عربستان، آمریکا، و اسرائیل از  این شعر  خشمگین شدند؟!

 

متن شعر حماسی میثم مطیعی پیش از اقامه نماز عید فطر

 

جلال آل احمد

 

 

 

کار و  همّت همه‌ی رنگ و بوی این خاک است

عرق کارگران آبروی این خاک است

 

به عمل کار برآید به سخندانی نیست

پینه دست کم از پینه پیشانی نیست

 

کارگر، گرچه عرق، آب وضویش باشد

عرق شرم مبادا که به رویش باشد

 

آه از آن دست پر از پینه که حسرت بکشد

پدری کز زن و فرزند خجالت بکشد

 

*  ای نشسته صف اوّل! نکنی خود را  گُم

پی اقدام تو هستند هنوز این مردم

 

چند روزی تو مقامی به امانت داری

منصبت را نکند طعمه خود پنداری

 

راه می‌جویی اگر، شیوه مولاست دلیل

قصۀ آهن تفتیده و دستان عقیل

 

حرف تبعیض در آیین علی هرگز نیست

آهن سرخ گواه است خط قرمز نیست

 

پلک بر هم مگذارید که فرصت رفته ست

پلک بر هم زدنی فرصت خدمت رفته ست

 

ما نه آنیم که آموختۀ غرب شویم

پی هر وسوسه‌ای سوختۀ غرب شویم

 

سیلی از کوخ‌نشین، کاخ‌نشین خواهد خورد

و زمین‌خوار سرانجام زمین خواهد خورد

 

«بیست سی» چیست که تعلیم جهان، از دل ماست؟

هان که جمهوری اسلامی ایران اینجاست

 

اگر از غرب رسد نسخه، خودش بیماری ست

قرص خواب است ولی چارۀ ما بیداری ست

 

تا ابد تربیت از  مهر ولی می‌گیریم

مشق از غیرت ابروی علی می‌گیریم

 

ما بر آنیم که در مکتب او دیده شویم

با علی اصغر و قاسم همه فهمیده شویم

 

تا ابد سستی تسلیم مبادا با ما

وحشت از حربۀ تحریم مبادا با ما

 

باز تحریم جدیدی به سِنا رفت که رفت

جسم برجام چو روحش به فنا رفت که رفت!

 

ذوق بیهوده ز برجام خطا بود خطا

تکیه بر عهد "عمو سام" خطا بود خطا

 

عهد با دزد سر گردنه بستیم ای دوست!

بارها عهد شکست و نشکستیم ای دوست

 

هر چه می‌شد بَرَد از کیسه ما بُرد که بُرد

«بُرد بُرد» این بُوَد آری همه را بُرد که بُرد..!

 

گفته بودند که دشمن به تجارت آمد

پیر ما گفت که البتّه به غارت آمد

 

خواب دیدند صَلاح از طرف بیگانه است

به خود آییم نجات همه در این خانه است

 

کارزار است، قدم قاطع و محکم بردار

سخن از صلح بگو، اسلحه را هم بردار!

 

راه ما راه حسین است و به خون روشن شد

تکیه بر تیغ زد آن دم که جهان دشمن شد

 

نه به دل راه بده واهمه از اخم عدو

 نه دلت غَنج رَود باز به لبخندی از او

 

دل به لبخندش اگر باخته ای، باخته ای!

گر ز  اخمش سپر انداخته ای باخته ای!

 

غم مخور، سست مشو، با صف اعدا  بستیز

مژده «لا تَهِنوا» می‌رسد از جا برخیز

 

تا بدانند که هان لشکر احمد ماییم

رزمجویان و دلیران محمّد ماییم

 

ذوالفقار علَوی بود برون شد ز نیام

مرحبا، دست مریزاد، سپاه اسلام

 

ناز شست تو دلاور حسن تهرانی

زنده ای تا به ابد، فاتح این میدانی

 

هست مدیون تو امنیّت‌مان تا به ابد

 

هست ممنون تو  ایران و جهان تا به ابد

 

اینکه چون صاعقه آمد به سرت تکفیری

ذوالفقار است که از غرّش آن می‌میری

 

وقت آن است سر جای خودت بنشینی

با دم شیر مکن بازی، بد میبینی!

 

نوش جان همه‌تان سیلی شش موشک ما

که صدایش برسد تا به ریاض و حیفا (شترقش برسد تا به ریاض و حیفا!)

 

این قدَر بمب نچسبان به کمر ای نامرد!

صبر کن موشک ما منفجرت خواهد کرد!

 

ای ابوجهل که در کشتن خود استادی

خر دجّالی و افسار به صهیون دادی

 

ای سیه روی که از نفت سعود آمده ای

بچّه ابلیس که از ناف یهود آمده ای

 

دشمن از ابلهی‌اش در طمع خام افتاد

تشت رسوایی‌اش امّا ز سر بام افتاد

 

جاهلیّت چه سعودی و چه غربی یکجا

گرم رقصند، عجب منظره ای باب هَجا

 

رقص شمشیر چو  در خیمه دشمن برپاست

سپر انداختن و طعنه به شمشیر خطاست

 

آری آرامش ما مرد خطر می‌طلبد

صبح پیروزی ما خون جگر می‌طلبد

 

«می‌وزد از همه جا بوی گل یاس شهید

از کجا آمده اند این همه عبّاس شهید

 

ذوالجناح از نفس این‌بار نخواهد افتاد

عَلَم از دست علمدار نخواهد افتاد»

 

در دفاع از حرم، آیینه آن سقّاییم

همچو عباس، علمدار ولایت ماییم

 

این زره پشت ندارد مَنگر برگردیم

تیغ در دست، به ره، منتظر ناوردیم

 

قدس! ای قبلۀ آغاز! که پایان با توست

مُهر باطل شدن فتنه شیطان با توست

 

تو کلید همه گمشدگی‌ها هستی

قدس ای قدس! تو آزادی دنیا هستی

 

منشینید به غم، شام بلا می‌گذرد

راه ما از سفر کرببلا می‌گذرد...

 

 

🔸شاعران: علی‌محمد مودب، محمد مهدی سیار، میلاد عرفان‌پور و رضا وحید‌زاده

خواننده: دکتر میثم مطیعی

عید فطر 96

 


موضوعات مرتبط: سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی، شعر، اجتماعی، هنری
برچسب‌ها: برجام, داعش, انتخابات, طنز
[ چهارشنبه هفتم تیر ۱۳۹۶ ] [ 16:12 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار خصوصی آمار

جاوا اسكریپت

قفل صفحه