انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه

 

 

نامه‌ای زیبا از نادر ابراهیمی به همسرش...

 

 

جلال آل احمد

 

 


همسفر!

در این راه طولانی كه ما بی‌خبریم،

و چون باد می‌گذرد

بگذار خُرده اختلاف‌هایمان با هم باقی بماند.

خواهش می‌كنم! مخواه كه یكی شویم، مطلقا!

مخواه كه هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدّت دوست داشته باشم؛

و هر چه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد.

مخواه كه هر دو یك آواز را  بپسندیم؛

یك ساز را، یك كتاب را، یك طعم را، یك رنگ را؛

و یك شیوه نگاه كردن را.

مخواه كه انتخاب‌مان یكی باشد؛ سلیقه‌مان یكی، و رویاهامان یكی.

هم‌سفر بودن و هم‌هدف بودن، ابداً  به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست.

و شبیه شدن دالّ بر كمال نیست؛ بلكه دلیل توقّف است.

 

عزیز من!

دو نفر كه عاشق‌اند و عشق، آنها را به  وحدتی عاطفی رسانده است، واجب نیست كه هر دو صدای كبك، درخت نارون، حجاب برفیِ قلّـه‌ی عَـلَم كوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند.

اگر چنین حالتی پیش بیاید، باید گفت كه یا عاشق، زائد است؛ یا معشوق! و  یكی كافی است.

عشق، از خودخواهی‌ها و خودپرستی‌ها گذشتن است؛ امّا  این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست.

من از عشق زمینی حرف می‌زنم كه ارزش آن در «حضور» است نه در  محو  و نابود شدن یكی در دیگری.

 

عزیز من!

اگر زاویه‌ی دیدمان نسبت به چیزی  یكی نیست، بگذار یكی نباشد.

بگذار در عین وحدت، مستقلّ باشیم.

بخواه كه در عین یكی بودن، یكی نباشیم.

بخواه كه همدیگر را كامل كنیم نه  ناپدید!

بگذار صبورانه و مهرمندانه در باب هر چیز كه مورد اختلاف ماست، بحث كنیم؛

امّا نخواهیم كه بحث،  ما را به نقطه‌ی مطلقاً واحدی برساند.

بحث، باید ما را به ادراك متقابل برساند نه فنای متقابل.

اینجا سخن از رابطه‌ی عارف با  خدای عارف در میان نیست.

سخن از ذرّه ذرّه واقعیّت‌ها  و حقیقت‌های عینی و  جاری زندگی است.

بیا بحث كنیم.

بیا معلومات‌مان را تاخت بزنیم.

بیا كلنجار برویم.

..امّـا سرانجام نخواهیم  كه غلبه كنیم.

بیا حتّی اختلاف‌های اساسی و اصولی زندگی‌مان را، در بسیاری زمینه‌ها، تا آنجا كه حسّ می‌كنیم دوگانگی، شور  و حال و زندگی می‌بخشد، نه پژمردگی و افسردگی و مرگ، حفظ كنیم.

من و تو حقّ داریم در برابر هم  قد  عَـلَم كنیم؛ و حقّ داریم بسیاری از نظرات و عقاید هم را  نپذیریم.

بی‌آن‌كه قصد تحقیر هم را داشته باشیم.

...

عزیز من! بیا متفاوت باشیم...

 

(نادر ابراهیمی)

گردآوری: سعید جرّاحی 16/3/96

 


موضوعات مرتبط: روانشناسی، خانوادگی
برچسب‌ها: دلنوشته, عاشقانه ها, نادر ابراهیمی
[ چهارشنبه هفدهم خرداد ۱۳۹۶ ] [ 22:11 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار