انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد مردی که در میقات، خسی شد؛ و در ادبیّات، کسی؛... همو که "جلال آل قلم" بود
| ||
به شرطی که این چند شماره را با هم بخوانید... . 1- چند روز پیش، شاید در روزهای نزدیک به شب قدر، در ترافیک خیابان، پشت سر یک ماشین بودم. رانندۀ ماشین جلویی شاید نزدیک 7-8 دقیقه سیگار در دستش گرفته بود و دستش را هم بیرون پنجره گذاشته بود تا دیده شود! شاید در این مدّت 7-8 دقیقه فقط یک پُک به این سیگار زند! و تمام سیگار بیرون از ماشین جلوی چشم رانندگان و رهگذران دود شد..! کاملاً مشخّص بود که این کار را صرفاً برای نشان دادن سیگار میکند؛ و اینکه نمایش بدهد که روزه نیست! + خداوند، لجبازان را بعد از اهدای عقل، بیامرزد...! . 2- این یک ماه تمام شد. هم برای آنانی که روزه گرفتند؛ و هم برای آنانی که میخواستند روزه بگیرند و نتوانستند؛ و هم برای آنانی که از روی لجاجت با دستور خدا، لج کردند و روزه نگرفتند!! . 3- خدا میگوید: روزه برای من است و خودم پاداش آن هستم...
+ دمشون گرم، انسانهایی که دنبال حقیقت هستند... . 5- پیامبر خدا(ص) میفرماید: وقتی عید فطر میرسد، انگار تولّدی دوباره است برای مؤمن؛ پاکِ پاک؛ و بدون گناه. 6- رمضان امسال برای خودم از چند نظر متفاوت بود. از چیزایی رها شدم که فکرش را هم نمیکردم. و از آن طرف، شاید چیزایی به دست آوردم که در تمام این سالها آرزویش را داشتم... خدارا شکر. 7- شما هم این واکاوی را برای خودتون داشته باشید که در یک ماه چه گذشت و چگونه گذشت... + الان معنای دلتنگی برای رفتن ماه مبارک را میفهمم... . . سعید جرّاحی 1402/2/1 . . 👇👇👇👇 . . . موضوعات مرتبط: دینی برچسبها: رمضان, تک گویی [ جمعه یکم اردیبهشت ۱۴۰۲ ] [ 21:55 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |