انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه

زندگی، درک همین اکنون است...

.

امشب هم باران آمد؛ بارانی به رنگ و بوی بهار...

این دوازدهمین بارندگی شهر ما از پاییز تا الان است.

.

بعد از مطالعۀ یک کتاب خوب و دوست‌ داشتنی،

قدم زدن زیر این نم‌نم باران، لذّتی دارد که با هیچ چیز قابل قیاس نیست...

گوارای وجودتان...

زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی درک همین اکنون است
زندگی، فهم نفهمیدن‌هاست
زندگی، زمزمۀ پاک حیات‌است، میان دو سکوت
قدر این خاطره را دریابیم.
زندگی حسّ غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد

زندگی، سوتِ قطاری است

که در خواب پُلی می‌پیچد...

.

.


برچسب‌ها: باران, دلنوشته, قطار
[ چهارشنبه دوازدهم بهمن ۱۴۰۱ ] [ 23:11 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار