انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد مردی که در میقات، خسی شد؛ و در ادبیّات، کسی؛... همو که "جلال آل قلم" بود
| ||
خوشحالم که تو هستی... . -فیروز: چی شده عفّت؟ [چرا در فکری؟] -عفّت: [میدونی فیروز] نه اینکه زنت هستم، نه اینکه بابای بچّههام هستی، ولی بیشتر از هرچیزی، خیلی خوشحالم که "تـو" شوهرمی... -فیروز: کاش خیلیها مثل تو فکر میکردند. عفّت! من خوبیها را با تو یاد گرفتم؛ با تو تجریه کردم... دمت گرم! . سکانسی از قسمت پایانی سریال زیبای "دودکش2" . . برچسبها: سکانس تماشایی, عاشقانه ها [ جمعه بیست و سوم دی ۱۴۰۱ ] [ 11:7 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |