انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه

سفر و همسفر...

میگن "سفر با همسفر، کوتاه شود."

در این سفر اخیر، با کسی همراه بودم، که خیلی بیشتر از یک همسفر، ازش آموختم؛ و خوش گذشت...

همسفر با کسی که سفر کردن را میشناخت؛ عشق را میفهمید؛ با موسیقی و شعر و ترانه، در حدّ اعلا آشتایی داشت؛ حرف زدن و مباحثه را دوست داشت؛

طبیعت و کوهنوردی را دنبال میکرد و پیشقدم میشد؛ عاشق باران بود؛ با سینما آشنایی داشت؛ خوش‌سفربودن را بلد بود، و به قطار نیز عشق می‌ورزید...

در تمام عمر، اشکش را هیچکس ندید، و من در این سفر دیدم!

این سفر، سه روز بیشتر نبود؛

ولی به ‌اندازۀ سه سال ازش آموختم؛ و تجربه گرفتم..

+ چنین سفری را میگفتم؛ و برای شما نیز آرزومندم...

سعید جرّاحی 1401/6/4


برچسب‌ها: تک گویی, سفرنامه
[ جمعه چهارم شهریور ۱۴۰۱ ] [ 12:29 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار