انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد مردی که در میقات، خسی شد؛ و در ادبیّات، کسی؛... همو که "جلال آل قلم" بود
| ||
همراهی در خرابات...
مرحوم پدربزرگم، یک شعری را در میانههای یک داستان زیبا برامون میخوندند، با این مضمون که: انسان، حتّی اگر "اسکندر ذوالقرنین" هم باشد، باید در کنار کسی باشد که ازش بیاموزد... آن بیت، این بود: بی پیر، مرو تو در خرابات / هر چند سِکندرِ زمانی...
+ "پیر" به سنّ و سال نیست؛ این پیر، گاهی میتونه خیلی هم جوان باشه...!
سعید جرّاحی 16/11/1400 موضوعات مرتبط: فلسفه برچسبها: عاشقانه ها, دلنوشته [ شنبه شانزدهم بهمن ۱۴۰۰ ] [ 20:16 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |