انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه

خاطره‌ای از  مردی که به جهان آخرت رفت، و برگشت...

 

" نوجوان بودم، هنوز سنّ تکلیف نبودم، حدود 11- 12 ساله.

رفتم توی یه باغی، چند تا آلبالو چیدیم. وقتی روح از بدنم خارج شد، این صحنه را به من نشون دادند. یک ندایی ... آمد که این چه کاری بود که کردی؟! شروع کردند به سرزنش من...  تا قبل از  شنیدن این ندا، حسّ اون سرخوشی را  داشتم. احساس سبکیِ روح.  ولی وقتی شروع کرد به این سرزش، انگار  سبدی را  گذاشتند روی کول من، و شروع کردند به پر کردن این سبد. هی دارن سنگینش میکنن. از خجالت اون کاری که کرده بودم، احساس میکردم این بار  داره اضافه میشه، که چرا این کار  را انجام دادی؟؟ صدا میگفت: الان به خاطر اون کار، باید تو را  از این بلندی پرت کنیم پایین! 

وقتی این ندا  اومد، آن‌چنان ترسی من را گرفت، به حدّی این ترسش مرا  گرفت که الان، دیگه از هیچی نمیترسم... آنقدر آنجا ترسیدم که الان حتّی از  مرگ هم دیگه نمیترسم!  آنقدر  ترسیدم که در این مدّت، اینقدر پیر شدم...!  تمام این سفیدی موهایم  به خاطر همون ترسی بود که به خاطر این گناه چشیدم. (آیۀ 17 سورۀ مزمّل: پس اگر کافر شوید، چگونه (از عذاب حقّ) نجات یابید در روزی که کودک از هول و سختی آن پیر شود؟)

 

توضیح کارشناس برنامه:

هنگامی که پای به حدود افراد میگذارم، مواجه میشیم با پدیده‌ای به نام ظلم.

ممکنه ظلم اخلاقی مرتکب بشیم، یا ظلم اقتصادی، یا ظلم سیاسی ، یا ظلم خانوادگی...

همان چیزی که ما تعبیر به "حقّ النّاس" میکنیم؛ و اینجاست که کار خیلی دشوار است...

حضرت امیر(ع) در خظبۀ 174 نهج البلاغه میفرماید:

یکی از انواع ظلم، ظلمی است که "لایُترَک" است؛ یعنی رها نمیشود؛ "و هناکَ قصاصٌ شدید"؛ در این ظلم، قصاص شدید است و سنگین.

و این همان است که این تجربه‌گر مرگ از آن تعریف میکند، که اگر ضربه‌ای به کسی زدیم، به جسم او، به مال او، به اعتبار او، به آبروی او، همگی باقی می‌ماند، و چهرۀ واقعی او را باید ببینیم، یا اینکه قبل از مرگ، باید حلالیّت بطلبیم...

امام علی(ع) فرمودند، تاوان این حقّ النّاسی که باید ببینند، تیغ و شمشیر و تازیانه نیست. بلکه "تحقیر" است، خُرد شدنِ وجود انسان است در مواجهه با این حقّ‌النّاس است.

این عذاب، به حدّی شکل میگیرد که آدمی زمزمه میکند که:

"در آتشم بیفکن و  نام گُنه مبر/ آتش به گرمی عرق انفعال(شرمندگی) نیست..."

  

فمَن یعمل مثقال ذرّة خیراً  یره

و  من یعمل مثقال ذرّة شرّاً  یره

= هر کسی ذرّه‌ای کار خیر و شرّ انجام دهد، آن را می‌بیند..

 

 

برنامۀ "زندگی پس از زندگی"

هر روز ساعت 18:30 شبکه 4

تکرار روز بعد ساعت 13:30

 

گردآوری: سعید جرّاحی 9/1/1400


موضوعات مرتبط: دینی، زندگی پس از زندگی
برچسب‌ها: خاطره, رمضان
[ پنجشنبه نهم اردیبهشت ۱۴۰۰ ] [ 23:25 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار