انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه

 

زندگی گاوی؟   یا زندگی انسانی ؟؟

 

 

یادتونه چند روز  پیش، یه پستی گذاشتیم که نگاه یه جوان غربی به زندگی را بیان میکرد؟

حالا  طرز نگاه یک جوان شرقی، و البتّه مسلمان ایرانی را  هم به زندگی بخوانیم...

 

 

.

.

شما  هر دو   را  مقایسه کنید:  👇👇 

.

.

 

 

(1)

ابتدا نگاه این جوان غربی:

زندگی گاوی در غرب

.

.

 

(2)

و   حالا  شعری از سهراب سپهری:

 


پدرم دفتر شعری آورد، تکيه بر پشتی داد،

شعر زیبایی خواند،

و  مرا برد  به آرامش زیبای یقین

با خودم می گفتم:

زندگی،  راز بزرگی است که در ما جاریست

زندگی فاصلۀ آمدن و رفتنِ ماست

رود دنیا جاریست

زندگی، آب‌تنی کردن در این رود است

زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره‌ها  می‌ماند

 

زندگی، درکِ همین اکنون است

زندگی شوقِ رسیدن به همان فردایی است، که نخواهد آمد.

تو نه در دیروزی، و نه در فردایی

ظرف امروز، پر از بودن توست...

 

زندگی، یادِ غریبی است که در سینۀ خاک

به جا می‌ماند
 
زندگی، سبزترین آیه، در اندیشۀ برگ

زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود

زندگی، حسّ شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر

زندگی، باور دریاست در اندیشۀ ماهی، در  تـُنگ

زندگی، ترجمۀ روشن خاک است، در آیینۀ عشق

زندگی، فهم نفهمیدن‌هاست!

 

زندگی، پنجره‌ای باز،  به دنیای وجود

تا که این پنجره  باز است، جهانی با ماست

آسمان،  نور،  خدا،  عشق،  سعادت، با ماست

فرصتِ بازی این پنجره را  دریابیم

در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامشِ پر مهرِ نسیم...

 

زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است؛

زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند.

چای مادر، که مرا گرم نمود،

نان خواهر، که به ماهی ها داد.

زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم

زندگی زمزمه پاک حیات است، میان دو سکوت

زندگی، خاطرۀ آمدن و رفتن ماست

 

من دلم می‌خواهد

قدر  این خاطره را  دریابیم...

 

 سهراب سپهری

گردآوری: سعید جرّاحی 9/2/99

 

 


موضوعات مرتبط: شعر، اجتماعی
برچسب‌ها: زندگی, غربزدگی
[ سه شنبه نهم اردیبهشت ۱۳۹۹ ] [ 22:12 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار