انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه
 

 

شعر طنز:

کلید روحانی !

 

 

درد و درمان، کلید روحانی
سخت و آسان، کلید روحانی
خضر دوران، جناب روحانی
آب حیوان، کلید روحانی
مرد و زن هر دو عاشقش هستند
حور و غِلمان، کلید روحانی
دست رعیت کلید روحانی
دست سلطان کلید روحانی
نرسد ناگهان - زبانم لال -
دست شیطان کلید روحانی
در تمامی عرصه‌ها بی‌شک 
مرد میدان، کلید روحانی‬
به نبرد ایستاده لشگر قفل 
با دو گردان کلید روحانی‬
از عبایش طلوع کرد شبی 
ماه تابان، کلید روحانی
توی دستش گرفت و بالا برد
گفت: هان! هان! کلید روحانی!
بچه از روبه‌روی تلویزیون
گفت: مامان! کلید روحانی!
عارفان  هِق‌زنان به هم گفتند:
شاه عرفان کلید روحانی
به عزیزان کسی شنیدم گفت:
ای عزیزان! کلید روحانی!
روز بعدش نوشته بود کسی
پشت نیسان، کلید روحانی
توی سمنان، کلید روحانی
در خراسان، کلید روحانی
هم به گرگان رسیده شهرت او
هم به زنجان، کلید روحانی
می خورد هم به قفل استان‌ ها
هم به تهران، کلید روحانی‬
گشته‌ام دورِ سرزمینم را
کل ایران، کلید روحانی
مانده‌ام تا کنون چرا اصلاً
مانده پنهان کلید روحانی؟
‫به گمانم که بوده تا الان
زیر گلدان، کلید روحانی‬
ای سخنران سخن که می رانی
بوق و فرمان کلید روحانی
‫بوق و فرمان که هیچ باید گفت:
میل گردان کلید روحانی!‬
میخ آری، ولی نخواهد رفت
توی سیمان کلید روحانی‬
‫یک نفر کرد توی سیمان، شد
درب و داغان کلید روحانی
نان ما آجر است گرچه شده است
آجرش نان، کلید روحانی!‬
‫ساقیا می‌دهی به ما پس کی
جامی از آن کلید روحانی؟‬
یا به باغم مریز دانه‌ قفل
یا بباران کلید روحانی
هر سه تایش هزار تومان است
مفت و ارزان، کلید روحانی
کم‌تر از لنگه کفش کهنه که نیست
در بیابان کلید روحانی
مصرعی محض واج آرایی
کشک کاشان کلید روحانی!
طبع ما ته کشیده و رفته است
رو به پایان کلید روحانی
نیتم شعر بود و آخر شد
کش تنبان کلید روحانی!
لاجرم قفل ما و دست شما 
آه یاران! کلید روحانی...

 

 

گردآوری: عمّار محتشمی

 


موضوعات مرتبط: سیاسی، شعر
برچسب‌ها: طنز
[ یکشنبه شانزدهم آبان ۱۳۹۵ ] [ 16:51 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار خصوصی آمار

جاوا اسكریپت