انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد مردی که در میقات، خسی شد؛ و در ادبیّات، کسی؛... همو که "جلال آل قلم" بود
| ||
سلام. همیشه دربارۀ «دردِ دین» و «دردِ جامعه» مطالبی براتون گفتم و نوشتم؛ که اگر این دردها باشد، نیازی به ساختن جامعه نیست؛ جامعه خودش ساخته میشود... و بالعکس!! این مطلب زیبا را بخوانید: جرّاحی 17/3/95
نسل جدید و حسّ دگرگون!
این روزها بدجوری از این نسل جدید درمانده شده ام!! یا به مرگ سهراب که میرسیدم همیشه اندوه وصف نشدنی را در چهره ی دانش آموزانم میدیدم . همیشه قبل از عید اگر برای فراش مدرسه از بچه ها عیدی طلب میکردم خیلی ها داوطلب بودند و خودشان پیش قدم.... وقتی به مرگ سهراب رسیدم یکی از آخر کلاس فریاد زد چه احمقانه چرا رستم خودش را به سهراب معرفی نکرد که این اتفاق نیفتد و نه تنها بچه ها ناراحت نشدند که رستم بیچاره و سهراب به نادانی و حماقت هم نسبت داده شدند..... وقتی شعر لیلی و مجنون را با اشتیاق در کلاس خواندم و از جنون مجنون از فراق لیلی گفتم. این بار نه یک نفر که کل کلاس روان شناسانه به این نتیجه رسیدند که قیس بنی عامر از اول دیوانه بوده عقل درست حسابی نداشته که عاشق یک دختر زشت شده، خلاصه گیج و مات از کلاس درس بیرون آمدم و ماندم که باید به این نسل جدید چه درسی داد که به تمسخر نگیرند و بدون فکر قضاوت نکنند... ماندم که این نسل کجا می خواهند صبوری و از خود گذشتگی را بیاموزند... امروز به این نتیجه رسیدم که باید پدر مادر های جوان که بچه های کوچک دارند از همین الان جایی در خانه سالمندان برای خودشان رزرو کنند. این نسل تنها آباد کننده خانه سالمندان خواهند بود..!!
اوّل خانواده ... و چقدر برایمان آشنایند این کارها !!!
گردآوری: اسماعیل یاوری موضوعات مرتبط: خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی برچسبها: کلاس درس و امتحان [ دوشنبه هفدهم خرداد ۱۳۹۵ ] [ 7:59 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |