انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه

چقدر  می‌شناسی...؟؟؟

 

شهریور امسال، تقریباً همین  روزهای آخر شهریور، نزدیک به آغاز  سال نو  بود؛ (سال تحصیلی جدید)

بستری روی تخت بیمارستان،

(...)

داشتم کتاب "سفر روس"  از  جلال آل احمد را  میخوندم.

پزشک محترم برای معاینه تشریف آوردند.

کتاب را دستم دیدند.

حین معاینه، با لحن خاصّی  محکم پرسیدند: "جلال آل احمد ؟؟؟"

بعد ازم پرسیدند چقدر "جلال" را میشناسی؟

گفتم هیچی!

گفتند کتاب‌های "جلال" را بخون !

مخصوصاً کتاب "خسی در میقات" را ...!

...

بعد  از اینکه اون پزشک محترم رفتند، داشتم به این فکر میکردم که،

راستی من که فکر میکنم "جلال"  را  خیلی میشناسم، راستی چقدر  "جلال" را  می‌شناسم...؟؟؟

 

 

سعید جرّاحی 25/12/94

 


برچسب‌ها: جلال آل احمد, خاطره
[ چهارشنبه بیست و ششم اسفند ۱۳۹۴ ] [ 11:46 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار