انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه
 

دلنوشته


اتاقک

 


من ماندم و یک اتاق کوچک،  به کوچکی دنیا
همسایگان خوب و بد
با کِرم های غلغلک کنان،تنها و تاریک،بوی خاک
با سنگی خاکیِ بی نام و نشون،با بی کسی
در جای ابدیم خواهم ماند دگر،از جایم بلند نخواهم شد.من ماندم و این اتاقک
نامی نیست دِگر از من،جز یک قاب عکس عزیز شده.
لباسم،همان لباس سفید و کهنه
تنهای تنها.

شب است یا صبح،نمیدانم اما،شب و روز به روبرویی خیره ماندم،که تنهاتر است.
کرم های قلب خوران،به قلبی تپنده زدند که فقط برای توست
تمام قلبت مال من نیست،اما قلب من مال توست
دنیا زیباییش از توست
میدانم،میدانم قلبم دگر نمی تپد اما،از درون که می تپد!
حسرت خورانم باز برای دیدنت،دلم لک زده برای چشمانت.
مادر در حسرت آنم،که لبهایم،لبهایست که بوسه بر دنیا نزد،دنیایی که در دستانت خلاصه شد.
مادر،من مانده ام و تنهایی
تنهایی شد رفیقم،تنها نیستم مادر،تنهایی کنارم است
بزن به افتخار معرفتش که افتخارش نصیب من شد.
آرزویم،شد شادیت.
سلامم را به بغض های پدرم برسان.
مرا به خاطره های فراموش شده ات بسپار.

 

 

 امین اصغرزاده


برچسب‌ها: دلنوشته
[ جمعه سی ام بهمن ۱۳۹۴ ] [ 10:28 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار