انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد مردی که در میقات، خسی شد؛ و در ادبیّات، کسی؛... همو که "جلال آل قلم" بود
| ||
حسرت باران...
مردمم حسرت باران را میخورند... ای باران،آه باران،باران! دلم از تو دلگیر نیست، آسمان شهرم تبدیل به ابرهای خاموش گشته حتی آسمان هم هیزم تر و خشک را باهم سوزاند بدان تا زمانی که باران نیست کودکان شهر سقفشان آسمانیست.
امین اصغرزاده برچسبها: دلنوشته [ پنجشنبه پانزدهم بهمن ۱۳۹۴ ] [ 15:32 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |