انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد مردی که در میقات، خسی شد؛ و در ادبیّات، کسی؛... همو که "جلال آل قلم" بود
| ||
درک آدمها؛ و مدرک بعضیها!
1) حدود یک ماه پیش، رفتهبودم یکی از امامزادگان دور از شهر. محیط خلوت و آرام؛ فقط یکی دو نفر میآمدند و میرفتند. رفتم داخل حرم برای زیارتی و نمازی. صدای پیرزنی از اون طرف ضریح شنیده میشد که دعا میکرد. دیدم داره اینجوری میگه: خدایا! این مذاکرهای که دارن میکنن را به نتیجه برسون، که اینجوری همهچیو گرون کردند. خدایا! مردم یمن چه گناهی دارن؟ خدایا اونها را از دست این وهّابیهای نامرد نجات بده.
راستش دعای خودم یادم رفت!
----------**----------
2) همون مدّتی پیش، یکی از همکاران گرامی (از بدِ حادثه دبیر ادبیّات!)، داشت میگفت: تا حالا فلسطین و لبنان بودند، حالا یمن هم اضافه شد!!!
----------**----------
+ اون پیرزن، شاید مدرک نداشت، ولی درک خوبی داشت؛ و بعضی از ماها شاید مدرک خوبی داشته باشیم، ولی ...
سعید جرّاحی 17/4/94 موضوعات مرتبط: فرهنگی، اجتماعی برچسبها: تک گویی [ چهارشنبه هفدهم تیر ۱۳۹۴ ] [ 12:12 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |