|
انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد مردی که در میقات، خسی شد؛ و در ادبیّات، کسی؛... همو که "جلال آل قلم" بود
| ||
|
ویژگـیِ قَلمِ گرم و آتشینِ جلال آل احمد . آرایۀ "ایجاز"، یکی از زیباترین و کاربردیترین آرایههای ادبی است که در داستاننویسی مدرن، نهتنها جزوِ آرایههاست، بلکه به نظرم جزوِ واجبات داستانهای امروزی است! (در مقدّمۀ کتاب میوۀ ممنوعه به این مهم اشاره کردم.) - ایجاز: یعنی کوتاهنویسی. حضرت استادم، نثر داستانیِ "جلال آل احمد" را نمونۀ کامل این آرایه میدونستند؛ مخصوصاً در کتابِ رمان بینظیر "مدیر مدرسه". موجَز نویسیهای جلال، نشأتگرفته از روحیّۀ خاصّ او دارد... . «... از حیاط به راهرو و باز به حیاطِ دیگر که نصفش را برف پوشانده بود و من چنان میدویدم که یارو از عقبِ سَرم هِنهِن میکرد. نفهمیدم لاغر بود یا چاق! یعنی ندیدم، امّا هِنهِن میکرد. لذّت میبردم که یکی از این آدمهای بلغمی مزاجِ «این نیز بگذرد»ی را به دوندگی واداشتهام! جلال آل احمد که در همۀ رشتههای علوم انسانی، سررشته داشت، با همین چند جملۀ ساده، ویژگیهای دو مزاج از مزاجهای چهارگانۀ انسان را بهخوبی نشون داده: 1- صفراویمزاج (خودِ جلال) 2- بلغمیمزاج (نگهبان بیمارستان). ... . موضوعات مرتبط: میوه ممنوعه، داستان، ادبیـّات، حضرت استادم، روانشناسی برچسبها: جلال آل احمد, کتاب [ سه شنبه چهارم آذر ۱۴۰۴ ] [ 18:52 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
|
||
| [ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] | ||