انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه

دل‌نوشته‌ای عجیب امّا زیبا

از نادر ابراهیمی

.

این چند روز که نشد به‌روز بشیم، دو تا مناسبت خوب و بزرگ داشتیم:

1- اوّل ذیحجّه(روز ازدواج) 2- شانزدهم خرداد (سالروز رحلت نادر ابراهیمی)

این پست، به‌متاسبتِ هر دو مناسبت تقدیم به شما:

.

نادر ابراهیمی تقریباً در همۀ آثارش به‌نوعی تأکید دارد که مسیر انسان، مهم‌ّتر از مقصدی است که طیّ می‌کند و در مورد طیّ کردن این مسیر، تجربه‌ها و نصحیت‌های زیادی را برای مخاطب‌ش بیان می‌کند.

نادر ابراهیمی بزرگ، در اواخر کتاب "ابن مشغله" می‌گوید:

در روزگار نوجوانی به یاد دارم که این جمله را از کسی شنیدم که "راه و مسیر، بهتر از منزلگاه است" و ادامه میدهد که دوست ندارم که هیچوقت این جمله را فراموش کنم؛ چون خودم هم معمولا به همین نتیجه رسیده‌ام.

نادر عزیز در همین کتاب به‌طور صریح یکی از واقعیّت‌های زندگی خودش را بیان می‌کند و می‌گوید:

.

.

این واقعیّتی‌ است مسلّم، که من به تنهایی و بدون یاری "همسرم" هرگز قادر نبودم خودم را سرپا و محکم نگه دارم. من مطلقاً سوپرمَن و نجیب‌زاده نبودم. و آن‌قدرها که نشان می‌دادم، معتقد به پاک‌ماندن و دزدی‌نکردن هم نبودم. [شاید] همیشه متزلزل بودم. کافی بود یک اشاره، مرا از راهی که کشان‌کشان و مردّد می‌رفتم باز دارد، و به زندگی دیگری بکشاند!
کافی بود برقِ یک انتظار را در چشم‌های همسرم ببینم و بلافاصله راهم را کج کنم؛ کجِ‌ کج. کافی بود بدانم او مثل خواهر خودم دلش می‌خواهد بعضی چیزها را داشته باشد. کافی بود به دخترم یاد بدهد که وقتی بابا آمد بگو: بابا! چرا عمو دکتر دوتا ماشین دارد و ما نداریم؟! چرا دایی هوشنگ تلویزیون دارد و ما نداریم؟!...

آن وقت من زانو می‌زدم، خم می شدم، نوکری می‌کردم، فرو می‌افتادم و فرو می‌رفتم... فرو می‌رفتم... آن‌طور که انگار روی یک صندلیِ چرخان عظیم نشسته‌ام؛ صندلی چرخانی که باد تُشکش آرام‌آرام خالی می شود و فرو می‌نشیند.

[آری]؛ در تمامِ این سال‌ها این همسرم بود که به جای من مقاومت می‌کرد و یا مصالحِ مقاومتِ مرا می‌ساخت؛ آن‌هم نه با شعاردادن و فریادکشیدن، بلکه با سکوتی رضایتمندانه...!
.
+ با این توصیفات، نادر ابراهیمی با قدرتِ روان‌شناسی خودش نکته‌ای را میگوید که:

-مقصد، مهمّ است؛

-مسیر، مهم تر است؛

-همراه و همسفر و همسر، مهمّ‌تر از هر دو...
...

خدایش رحمت کند؛

نادر ابراهیمی (نادرۀ نویسندگان معاصر)
.

سعید جرّاحی 16/خرداد/1403

.

.

.

.

.

👇👇👇

لینک بازدید از صفحۀ اصلی وبلاگ

.

.


موضوعات مرتبط: روانشناسی، خانوادگی
برچسب‌ها: نادر ابراهیمی, عاشقانه ها
[ یکشنبه بیستم خرداد ۱۴۰۳ ] [ 21:4 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار