انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه

این سه شماره دربارۀ امروز

.

1) جامعۀ عجیبی بود. در میان اعراب، دختران را زنده به گور میکردند. در جوامع دیگر هم دزدی و رباخواری و قتل و فساد رواج داشت.
در خودِ ایران هم مشکلات اخلاقی موج می‌زد. آن روزها اواخر دوران سلسلۀ ساسانیان بود و اختلاف طبقاتی در بین مردم بیداد میکرد. مردم عادی اجازه نداشتند که درس بخوانند. مثل همان ماجرای انوشیروان ساسانی که اجازه نداد فرزند یک کفّاش ایرانی در کنار فرزندان دیگر درس بخواند!

2) در این اوضاع و احوال بود که جوانی 40 ساله از دلِ "کوه نور و غار حرا" مأمور شد که مقابل این فساد و بی‌عدالتی‌ها بایستد تا رفتار مردم را عوض کند. انّما بُعثتُ لاُتمّم مکارم الاخلاق = «من از آن جهت برانگیخته شدم که شرافت‌های اخلاقی را کامل کنم.»


3) اینکه خداوند، نشانۀ آخرین پیامبرش را از جنس "کتاب و سخن" قرار داده، نشانۀ احترام به عقل بشر است. یعنی دیگر لازم نیست عصا به اژدها تبدیل شود، یا مرده‌ای زنده شود. عقل این مردم به میزانی از پختگی رسیده است که خداوند، خودش با مردم سخن گفته و هدایت‌شان می کند.

.

*** امروز، همان روز عید است... عیدتون مبارک

سعید جرّاحی 1402/11/19

عید مبعث 1445

.


موضوعات مرتبط: دینی
[ پنجشنبه نوزدهم بهمن ۱۴۰۲ ] [ 7:35 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار خصوصی آمار