انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه

سکانسی عاشقانه از

سریال مدار صفر درجه

.

- خانم جهانبانی: این زندگی، عجب معمّای غریبیه. دیگه از فکر کردن بهش خسته شدم.

- سرگرد فتّاحی: نمیدونم چرا آدمیزاد، هر قدر هم عقل خرج میکنه نمیتونه از حسابِ دلِ لاکردار سردربیاره. اونم پیِ سالها زجر و شکنجه و بلایی که به سرش اومده.

- خانم جهانبانی: طلافروشی میکائیلیان. روز میلاد یکی از ائمّه بود. کاش میشد زمان را به عقب برد.

- سرگرد فتّاحی: برگشتی وجود ندارد؛ امّا شاید بشه خاطرات گذشته را دوباره زنده کرد. گذر زمان ممکنه شکل احساسات را عوض کنه، امّا معنیش را تغییر نمیده. کویر، کسی را که یک بار دچار افسونش شده باشه، دیگه رها نمیکنه...
.

سکانسی از قسمت 22
از سریال مستطاب "مدار صفر درجه"

+ آذرماه هم رسید...

.

.

👇👇👇👇

بازدید از صفحۀ اصلی وبلاگ

.

.


برچسب‌ها: عاشقانه ها, سریال
[ چهارشنبه یکم آذر ۱۴۰۲ ] [ 16:18 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار