انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه

نامۀ جلال آل احمد به سیمین دانشور

در سالروز خواستگاری جلال از سیمین

.

...یازده اسفند بود؛

یادت هست که من 11 اسفند به خواستگاری‌ات آمدم؟ ولی من فراموشم شد بنویسم. تا این کاغذ (نامه) به دستت برسد، از 11 اسفند گذشته، امّا یادت باشد که این روز در زندگی ما روز مهمّی است؛ روزی است که من بر خیلی از وسوسه‌های درون فائق آمدم و جانب تو را اختیار کردم؛ روزی است که زندگی ما بر آن تکیه کرده. از یادت نرود.

باید بگویم اساسی‌ترین و قیمتی‌ترین وقت من، ساعاتی است که برای تو چیزی می‌نویسم...

عزیز دلم!

کِی برخواهی گشت که در زیر سایه‌ات اصلاً نفهمم وقت و زمان چیست و مکان کجاست و چگونه می‌گذرد یا نمی‌گذرد؟

کِی خواهی آمد؟

... و تعجّب است که هنوز هم در انتظار آمدن کاغذت هستم؛ حتّی الان که ساعت یازده ربع کم [شب] است.

...

دور تو بگردم عزیز دلم...

جلالِ تو... چشم به راه تو... شیفتۀ تو... وابسته و دلبستۀ تو...

والسّلام.

.

.

.

👇👇👇👇

بازدید از صفحۀ اصلی وبلاگ

.

.


موضوعات مرتبط: نامه‌های جلال و سیمین
برچسب‌ها: جلال آل احمد, عاشقانه ها
[ پنجشنبه یازدهم اسفند ۱۴۰۱ ] [ 0:1 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار