انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه

قضایای زنگ تفریح معلّم‌ها...

.

[زنگ تفریح که به صدا در‌می‌آمد، معلّم‌ها به دفتر می‌آمدند.]

چای و بساطی در کار نبود؛ و ربع ساعت‌های تفریح، فقط توی دفتر جمع میشدند،

و به همدیگر نشان میدادند که یک بار دیگر، سالم از کلاس برگشته‌اند...!

و دوباره از نو !

.

کتاب داستان "مدیر مدرسه"/ جلال آل احمد

فصل2

.


برچسب‌ها: جلال آل احمد, کتاب
[ یکشنبه نهم بهمن ۱۴۰۱ ] [ 20:53 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار