انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه

این ماجرای زنان را

تا حالا تصوّر نکردید...!

.

برنامۀ "چراغ"، از شبکه4، گاهی مهمان‌های خوبی دعوت میکنه.

دیشب خانم دکتر منتظری، کارشناس تکنولوژی آموزشی، نکات جالبی میگفت؛

و چون به رشتۀ روانشناسی خودم نزدیک بود، نشستم تا آخر تماشا کردم.

.
چند نکته:

1- زن‌ها، ذاتاً محجوب و رازگونه هستند؛

و میل آن دارند که این راز کشف شود.

بنابراین "مستور بودن"، خصلت زن‌هاست.

.

2- برعکسِ زن‌ها، امّا آقایان، چون هورمون تستسرون در بدن‌شان ترشّح میشود،

حسّ برونگرایی، و رقابت و قدرتمند بودن بهشون دست میدهد؛

و این حسّ رقابت، باعث لذّت و سرخوشی آن‌ها میشود.

پس هرچه در عرصۀ اجتماعی، فعّال‌تر باشند، شادتر هستند.

.

* حال ، این دو شماره را در کنار هم ببینید:

زن‌ها اگر در عرصۀ اجتماعی وارد شوند، و وارد این رقابت (سالم یا ناسالم) با مردان بشوند، دچار نوعی اختلال در هورمو‌ن‌های زنانۀ آن‌ها میشود؛

و آن حسّ ذاتی زنان، یعنی محجوب و مستور بودن زنان را از دست میدهند.

به بیان دیگر، رقابت که باعث ترشّح تستسترون میشود، و این تستسرون نیز دوباره باعث حسّ رقابت مردانه میشود؛ و چون باید مدام خودشان را ابراز کنند، ولی در برابر آقایان، نمیتوانند کامل باشند،بنابراین، برونگرایی کاذبی که در این حالت صورت میگیرد، در زنان باعث عقده‌های روانی نهفته در زنان میشود... .

.

نتیجه‌اش این میشود که :

زن اگر شغل مردانه داشته باشد، یا در محیط مردانه کار کند، -حتّی اگر موفّق هم باشد- امّا در بسباری از موارد، احساس رضایت ندارد، و اِقناع و راضی نمیشود... و مدام عصبانی و پرخاش‌گر میشود؛ و حتّی به خانوادۀ خودش هم درگیر میشود...!

.

+ قربان دین اسلام برم که 1400 سال پیش گفت:

"زن، ریحانه است؛ نباید در محیط زُمخت مردانه وارد شود...!"

.

گردآوری: سعید جرّاحی 9/6/1401

.

👇👇👇👇

بازگشت به صفحۀ اصلی وبلاگ

.


موضوعات مرتبط: روانشناسی، اجتماعی
[ چهارشنبه نهم شهریور ۱۴۰۱ ] [ 10:43 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار