انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد مردی که در میقات، خسی شد؛ و در ادبیّات، کسی؛... همو که "جلال آل قلم" بود
| ||
چند نکته دربارۀ ترانه صیّـاد شاهکار علیرضا افتخاری ... نمیدانم چرا ؟! ولی یه مدّتیست که مداوماً "ترانۀ صیّاد" را گوش میکنم؛ شاید روزی 77 بار ! شاهکار "علیرضا افتخاری"؛ و پرفروشترین ترانۀ دهه 80. همراه با موسیقی عالی، هارمونی بینظیر، و شعر فوقالعاده... چون صید به دام تو به هرلحظه شکارم/ ای طـُرفه نگارم! از دوری صیّاد، دِگر تاب ندارم/ رفتهست قرارم... ... و چه تشبیه قشنگی! من مانند صیدی هستم که شکار تو هستم؛ و و نه یک بار شکار، که هرلحظه شکارم... . 1- ابتدا چند نکته دربارۀ وزن شعر : از نظر وزنی، این شعر را میشود شاخص قرار داد برای تدریس اختیارات زبانی و وزنی شاعری و در کلاسهای فنون ادبی تدریس کرد؛ و چقدرررر نکتۀ وزنی دارد! . در بیت اوّل، در مقولۀ اختیارات زبانی شاعری، "بلند تلفّظ کردن هجای کوتاه را به خوبی میبینیم. آنجا که کلمۀ "دامِ" با یک کسره را باید با "دو کسره" بخوانیم! چون صید به دامِ ِ تو به هر لحظه شکارم! . یا برعکسِ همین اختیار شاعری، آنجا که باید هجای بلند را کوتاه تلفّظ کنیم. مثلا در کلمۀ "آهو"، که بهجای آن باید بهصورت " آهـُ " بخوانیم: چون آهوی گمگشته به هر گوشه دوانم؛ تا داااام در آغوش نگیرم نگرانم... . و علیرضا افتخاری، با استادیِ هر چه تمامتر، این شاخصههای وزنی را در ترانهاش استفاده میکند؛ او یک استادِ موسیقی به تمام معناست... . . 2- زیباییشناسی ادبی و عاشقانۀ ترانه
اگر با شعر و موسیقی آشنا باشید، میدانید که موقع خواندن متن ترانه، باید برخی فرازها را در اوج خواند، و برخی نشیبها را در فرود! . مثلا در این ترانه، جایی که عاشق احساس دلتنگی میکند، اینجا را بهگونهای میخواند که این دلتنگی را به احساس شنونده برساند: ای بُرده امان از دلِ عشّاق! کجایی؟؟ / تا سجده گزارم، تا سجده گزارم... و برعکس، جایی که بوی نالههای شبانۀ فراق میدهد، آنجا را باید با فریاد بخواند... و میخواند: برخیز که داد از منِ بیچاره سِتانی! بنشین که شَرر در دلِ تنگم بنشانی...! یا در اوج دلتنگی معشوق، جایی که میگوید من مثل یک "صید و شکار" هستیم؛ و تا وقتی که صیّاد خودم را در آغوش نگیرم، آرام نمیگیرم، اینجا یکی از خاصّترین نکات شعر است... به لحن خوانشِ این عبارات در ترانه توجّه کنید: از دوریِ صیّاد، دِگر تاب ندارم / رفتهست قرارم... چون آهوی گم گشته به هر گوشه دوانم/ تا دااام در آغوش نگیرم نگرانم... (شکاری که عاشق دام و صیّاد خودش است!...) . از نظر "زیباییشناسی" ادبی هم در این شعر، با دقّت پرداخته؛ آنجا که از "گرفتار بودن در بند زلف معشوق" میگوید: در بند و گرفتار بر آن سلسلهمویم... . یا مثلاً آنجا که به مُژههای معشوق اشاره میکند. و ما میدانیم که در ادبیّات فارسی، مژههای معشوق، نماد "تیر و تیراندازی" است به قلب و دل عاشق! و اتّفاقاً در این بیت، به همین کلمۀ تیر هم اشاره میکند: (ناوَک: یعنی تیر) از ناوک مژگان چو دو صد تیر پرانی / بر دل بنشانی! . یا جایی که در اوج دلتنگی به معشوق خود میگوید: بیا، و من -با آنکه زار و نزار و بیجانم- حاضرم راهِ آمدن تو را با اشک چشمهایم بشویم: از دیده، رهِ کوی تو با اشک بشویم/ با حالِ نزارم... . و در جایی که رخسار معشوق را به خورشید درخشانی تشبیه میکند که اگر نباشد، روز عاشق، شبِ تار است...! چون پرتو خورشید اگر رو بکشانی / وای از شب تارم ...! . و شاید یکی از زیباترین قسمتهای این ترانه، این بیت باشد که بهترین لحظه برای عاشق را همصحبتی و همدمی با معشوقش میداند؛ همدمی و همکلامی با عشق... عاشق به عشقش میگوید: بهترین و خوشترین جلوهگری تو، آن موقع است که لب به سخن باز کنی ... تا امان از دلِ عشّاق ببری! تا آن لب شیرین به سخن باز گشایی/ خوش جلوه نمایی... ای بُرده اَمان از دلِ عشـّاق! کجایی...؟! و چه لذّتی بالاتر از همدمی و همصحبتی با عشق... گر به همه عمر خویش، با تو برآرم دَمی/ حاصل عمرم دم است، باقی ایّام رفت... . و در پایان، باز هم به بیت اوّل اشاره میکنم که: چون صید، به دام تو به هر لحظه شکارم... ای طـُرفهنگارم! . سعید جرّاحی / دبیر ادبیّات 1401/3/20 . . دانلود ترانۀ صیّاد - علیرضا افتخاری . . 👇👇👇👇 . . . موضوعات مرتبط: ادبیـّات، شعر، حقوقی، موسیقی برچسبها: عاشقانه ها [ جمعه بیستم خرداد ۱۴۰۱ ] [ 23:55 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |