انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه

بیا  -شبانه-  قدم بزنیم...

 

عزیز من!

مدّتی است [که] می‌خواهم از تو خواهش کنم، بپذیری که بعضِ شب‌های مهتابی، علی‌رغمِ جمیعِ مشکلات و مشقّات، قدری پیاده راه برویم، – دوش به دوشِ هم.

شبگردی، -بی‌شکّ- بخش‌های فرسودۀ روح را نوسازی می‌کند و تن را برای تحمّل دشواری‌ها، پرتوان.

از این گذشته، به هنگامِ گَزمه‌رفتن‌های شبانه، ما فرصتِ حرف‌زدن دربارۀ بسیاری چیزها را پیدا خواهیم کرد...

نترس بانوی من!

هیچکس از ما نخواهد پرسید که با هم چه نسبتی داریم!

و چرا تنگاتنگِ هم، در خلوت، زیر نورِ بَدر، قدم می‌زنیم؛ هیچکس نخواهد پرسید.

و تنها، کسانی خواهند گفت «این کارها برازندۀ جوانان است» که روح‌‌شان پیر شده باشد!

... و چیزی، غم‌انگیزتر از پیریِ روح وجود ندارد. از مرگ هم صد بار بدتر است!

 

زنده‌یاد  "نادر ابراهیمی"

کتاب "چهل نامۀ کوتاه به همسرم" / نامۀ هفتم

گردآوری: سعید جرّاحی 21/2/1401


برچسب‌ها: نادر ابراهیمی, عاشقانه ها
[ چهارشنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۴۰۱ ] [ 22:54 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار