انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه

جوان های زیر پوست شهر

 

1)  دیروز، چند دقیقه‌ای رفته بودم فیزیوتراپی.

احتمالاً می‌دونید که سالن‌های فیزیوتراپی، به صورت اتاقک‌های کوچک هستند و برای هر مراجعه‌کننده، دستگاه‌هایی خاصّی را استفاده میکنند.

نشسته بودم، که دیدم از اتاق سمت راستی، صدای یه پیرمرد میاد که داره از بی‌معرفتی بچّه‌ها و نوه‌هایش، گِله‌ میکنه!

اینکه چقدر خرج‌شون کردم و براشون زحمت کشیدم، ولی حالا ولم کردند و بهِم سر نمیزنند! و  گِله ... و  گِله...

+ حسّ بدی بهِم دست داد.  راست میگفت. خب غصّه هم داره...

 

2) این، از اتاق سمت راستی.

از اون اتاق سمت چپی هم صدای چند تا دختر میومد.

صدای حرف زدن و خنده‌هاشون آنقدر بلند بود که تا بیرون از سالن هم میرسید؛ چه رسد به اتاقک بغلی که من بودم!

چشمتون روز بد  نبینه!

راستش حرف‌هایی از این چند تا دختر -به‌صورت ناخواسته- شنیدم، که حیرت‌آور بود برام!!

+ تنها چیزی که تونستم بگم این بود که در دلم گفتم: بیچاره شوهر آینده‌شون، و فرزندان‌شون...!

دختر و زن  وقتی به مسیر نامناسبی وارد شود، نسل آینده به همان مسیر کشیده میشود!


3) همان شب، منزل یکی از بچّه‌ها کلاس خصوصی داشتم.

آدرس را بلد نبودم و از طریق چی‌پی‌اِس میرفتم تا پیدا کنم.

کنار  یه پارک ایستادم تا بتونم آدرس را  بهتر پیدا کنم.

یهو دیدم از پشت درخت‌ها یه صدایی میاد؛ بعدشم یهو صدای زوزۀ سگ! و بعدشم سگ‌ها شروع کردند به پارس‌کردن!

راستش  یه کم ترسیدم! 

ولی بازم  چشمتون روز بد نبینه! دیدم از پشت همون درخت‌ها، سه تا جوان حدود 20 ساله اومدند بیرون! و همینطور که پارس میکردند، به سمت دیگر پارک رفتند.

بعد از چند لحظه، دیدم از اون‌طرف پارک هم، دو تا جوان که از رفقای این سه نفر بودند، مشغولِ زوزه کشیدن هستند  و به طرف اینها می‌آیند...!

باورتون میشه؟!

این زوزه کشیدن، یعنی علامت اینها بود برای پیدا کردن همدیگه!!

 

+ راستش تو  کار خودم موندم!

بندۀ معلّم، که ادبیّات و  جامعه‌شناسی درس میدم، دارم به این فکر میکنم که زیر پوست شهر، چه خبرهاست!

این سه موردی که تعریف کردم، قراره پدران و مادران آيندهء این مملکت بشن!

با  کدام ادبیّات غنی؟ در کدام جامعۀ متمدّن؟!

اینها  نتیجهء گردش به سمت "مدرنیته"ی غرب است.

راستی، افسارِ فرهنگیِ جوانِ مملکتِ ما،  به دست کیست...؟؟؟!

 

سعید جرّاحی 8/10/1400

 


موضوعات مرتبط: فرهنگی، اجتماعی
برچسب‌ها: غربزدگی
[ چهارشنبه هشتم دی ۱۴۰۰ ] [ 22:0 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار