انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه

⚫️ مرد مظلومی را میشناسم که...

 

- مردی را می‌شناسم که وقتی در حال انجام طواف مستحبّی بود و شیعه‌ای از او درخواست کمک کرد، طواف را رها و برای رفع نیاز برادر مؤمنش او را همراهی کرد.

- کریمی را می‌شناسم که دوبار، تمام دارایی و سه‌بار نیمی از دارایی‌اش را بخشید. مظلومی را می‌شناسم که «مُعِزُّالمُؤمِنین» بود، اما شیعیانِ خودش به او «مُذِل‌ُّالمُؤمِنین» می‌گفتند.

- غریبی را می‌شناسم که همسرش در خانهٔ خودش به او زهر خوراند و مسمومش کرد!

 امّا چیزی که جگر او را سوزاند، زهر نبود؛ سال‌ها بود که جگرش سوخته بود…!!

= همان وقتی در کودکی خانه‌شان را به آتش کشیدند و داغ مادر را بر دلش گذاشتند، آن وقتی که در جوانی، مظلومیّت و خانه‌نشینی پدر را نظاره‌گر بود، آن وقتی که جلوی چشمانش، روی منبر می‌رفتند و پدرش را لعن می‌کردند و همان وقتی که در تمام این مدّت، بسیاری از شیعیان بی‌تفاوت بودند و امام زمانشان را یاری نمی‌کردند...

در تمام این مدّت، جگرش پاره‌پاره شد. ‌[اتّفاقًا] شاید زهر،  تسکینی بود بر دردهایش...


+ شهادت امام حسن مجتبی(ع) به امام زمان و تمام شیعیان تسلیت باد.

 

ارسالی از مدیر محترم وبلاگ "دو سکّه محبّت"


موضوعات مرتبط: دینی
[ سه شنبه سیزدهم مهر ۱۴۰۰ ] [ 21:43 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار