انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد مردی که در میقات، خسی شد؛ و در ادبیّات، کسی؛... همو که "جلال آل قلم" بود
| ||
آتشی که خاموشی ندارد... !
امشب داشتم رادیو گوش میکردم؛ شبکه فرهنگ؛ برنامۀ آشتیکنان. زوج جوانی میهمان برنامه بودند. تعریف میکردند که وقتی آقا به خواستگاری خانم رفته، پدر دختر میگه که باید بیام تحقیق در محلّ سکونت و شغل شما. او هم آدرس منزل و شغل را میده؛ و پدر دختر هم چند روزی مشغول تحقیق. بعد از تحقیق، پدر دختر به اون آقا جواب منفی میده! آقا میپرسه که موضوع چیه؟ و ایشون میگه که یکی دو تا از همسایههای شما و همکارانتون حرفهایی زدند! بعدها کاشف به عمل میاد که اون یکی دو نفر که حرفهای ناجور زده بودند، کدورت شخصی داشتند با این آقای داماد، و اینجوری خواستند که انتقام بگیرند!! هرچند بعدها این آقا تونست ثابت کنه که بیگناه است و اون تهمتها همش دروغ است، ولی همین حرفها باعث شد که زندگی این زوج جوان که واقعاً همدیگه را میخواستند، بیش از 7 سال به عقب بیفته!
امشب، وقتی داشتم این برنامه را گوش میکردم، عجیب حسّ بدی داشتم! چون چند موردش را از نزدیک دیده بودم! به یاد اون سخنرانی "مرحوم شیخ احمد کافی" افتادم که میگفت: شخصی که سالها پیش فوت کرده بود را به خواب میبینند. دیدند که در یک تنور شعلهور میسوزد و نعرهها سر میدهد! گاهی سرش را از میانۀ آتش تنور بیرون میآورد و فریاد میزند، و اسم کسی را به زبان میآورد. ازش میپرسند این شخص کیست؟ میگوید: او همسایهء ماست، چند سال پیش، شخصی آمد دم خانۀ ما برای تحقیق ازدواج پسرش با دختر این همسایۀ ما، و من چون با این همسایه، کدورت شخصی داشتم، شروع کردم به بدگویی از دخترش! تا جایی که او پشیمان شد، و رفت؛... و این ازدواج سر نگرفت و باعث شد که این دختر، سالها نتواند ازدواج کند! و الان دارم در تنور آتش میسوزم، به خاطر همان یک کلمهای که گفتم؛ و ازدواج دو جوان را به عقب انداختم!
+ عزیزان خوانندۀ وبلاگ! چه دوست و آشنا، و چه غریبه و رهگذر! این موضوع را خیلی خیلی جدّی بگیرید؛ گاهی سخنانمان، و حتّی کوچکترین حرکت دست و چشم و ابرو هم ممکن است باعت سوءتفاهم شنونده بشود؛ و آن وقت، ما میمانیم و آتشی که خاموشی ندارد...
+ ماجرایی شاهد بودم که شخص رذلی، با یک حرکت، باعث بدبینی و کدورت و اختلاف شد، و نهایتاً یک ازدواج سالم را نابود کرد!!! هر گناهی که این دو جوان مرتکب شوند، مستقیم گناهش به آتشبیار این جدایی میرسد...!
سعید جرّاحی 4/4/1400
👇👇👇👇
موضوعات مرتبط: دینی، اجتماعی برچسبها: خاطره, ازدواج, خیانت [ جمعه چهارم تیر ۱۴۰۰ ] [ 23:16 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |