|
انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد مردی که در میقات، خسی شد؛ و در ادبیّات، کسی؛... همو که "جلال آل قلم" بود
| ||
|
تختی خودکشی کرد؛ ولی او را کُشتند...!!
در مورد مرگ جهان‌پهلوان تختی، نظرات مختلفی وجود داره. برخی میگن خودکشی کرد؛ و برخی هم میگن به خاطر مسائل سیاسی‌اش، او را سر به نیست کردند. - هر چه که بوده ، مرگش مشکوک بود. و حتّی اگر خودکشی کرده باشه، عواملی باعث خودکشی او شدند که نـباید آن‌ها را نادیده گرفت.
عواملی مانند: - زمانی که تختی، قهرمان کـُشتی بود، خیلی او را اذیّت کردند. مهمّ‌ترین دلیلش هم علاقۀ تختی به دکتر مصدّق بود. خیلی‌ها به او گفتند عکس مصدّق را به دیوار خونه نزن؛ شاه مخالف مصدّقه. برات گران تموم میشه! ولی او گفت من برای خوشامد کسی این کار را نمیکنم...
- در مراسم المپیک، پرچم ایران را از تختی گرفتند، و اجازه ندادند که او پرچمدار کاروان ایران باشد. علّت این کار را پرسید. گفتند دستور از پایتخت (دربار) رسیده!! - کم‌کم حقوقش را قطع کردند. - حتّی نذاشتند در سالن کشتی، تمرین کند! حتّی تمرین!! - ورود تختی به همۀ ورزشگاه‌ها ممنوع شده بود. - زمین‌های پدری او را ازش گرفتند..! - حتّی برخی ورزشکاران را تحریک میکردند که او را اذیّت کنند!! - ... و از همه بدتر، زنش هم او را اذیّت میکرد!! (کسی چه میداند؟ شاید زنش هم ...)
بالاخره، تختی از این دنیا رفت.
امروز فیلم "غلامرضا تختی" را دیدم. عبارات عجیبی در فیلم بود. اشک آدم جاری میشد از قضایای مستند در این فیلم.
در بخشی از این فیلم میگفت: تختی را زمانی که زنده بود، کشتند! هر کسی، [چه اطرافیانش، چه حکومت شاه] هر تلاشی که بلد بودند کردند، تا تختی را از پا بندازند! تمام اطرافیان تختی، که زمین‌خوردنِ تختی را آرزو میکردند، همگی پیر و فرتوت شدند [خیلیهاشون از کشور فرار کردند] و مُردند؛ امّا تختی همانطور جوان، تا ابد زنده ماند...
+ تختی، اعتقاداتش قوی بود، و مردمش را دوست داشت... روحش شاد.
سعید جرّاحی 10/1/99 موضوعات مرتبط: ورزشی، تاریخی برچسب‌ها: خاندان شاه پهلوی [ یکشنبه دهم فروردین ۱۳۹۹ ] [ 20:42 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
|
درباره وبلاگ  این وبلاگ، از همه ی دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و نیز همه ی آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛ ...نیز از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند. امـّا چرا از هر دری، سخنـی؟! باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛ چون که او «درد دین و جامعه» را با هم داشت... ما نیز به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز سخن خواهیم گفت... | |
| [ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] | ||
