انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه

گریـۀ پنهان...

 

چو بستی در به روی من، به کوی صبر رو کردم
چو درمانم نبخشیدی، به درد خویش خو کردم

خیالت ساده‌دل‌تر بود و با ما از تو  یک‌رو تر
من اینها هر دو با آئینه دل روبرو کردم

فشردم با همه مستی به دل، سنگ صبوری را
ز  حال گریهٔ پنهان، حکایت با سبو کردم...

فرود آ  ای عزیز دل که من از نقش غیر تو
سرای دیده با اشکِ ندامت  شست و شو کردم

صفایی بود دیشب با خیالت، خلوت ما را
ولی من باز  پنهانی ترا هم آرزو کردم...

ملول از نالهٔ بلبل مباش ای باغبان، رفتم
حلالم کن اگر وقتی گلی در غنچه بو کردم

تو با اغیار، پیش چشم من،  مِی در سبو کردی
من از بیم شماتت، گریـه پنهان در گلو کردم

حراج عشق، و تاراج جوانی، وحشت پیری
در این هنگامه، من کاری که کردم، یاد او کردم...

ازین پس شهریارا ما و از مردم، رمیدن‌ها
که من پیوند خاطر با غزالی مشک مو کردم...

 

سیّد محمّدحسین شهریار

 


موضوعات مرتبط: شعر
برچسب‌ها: عاشقانه ها
[ جمعه بیست و هشتم تیر ۱۳۹۸ ] [ 22:41 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار