انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد مردی که در میقات، خسی شد؛ و در ادبیّات، کسی؛... همو که "جلال آل قلم" بود
| ||
خلاصهای از برنامۀ "کتاب باز" مصاحبه با "رضا امیرخانی"
- شاید اوّلین رمانی که خوندم، "برادران کارامازوف"بود. - رمانهای روسی و کلاسیک را دوست دارم و برام لذّتبخشه. - کتاب "سووشون" از خانم سیمین دانشور (همسر جلال آل احمد) را که خوندم، زیرش نوشتم: "منم میتونم نویسنده بشم..." - توی اتوبوس، توی مترو، تاکسی و هر جایی که میتونستم، کتاب میخوندم. توی قطار، هم کتاب میخوندم، و هم گاهی کتاب مینوشتم. - توی سفر هم مینوشتم؛ دیدم توی سفرنامه چقدر میشه حرف زد... - پرواز را دوست دارم تا هیجانم را تخلیه کنم!
آخرین اثر چاپشده: کتاب «ر ه ش» اسم این کتاب، دو وجه داره: 1- از مصدر رهیدن 2- توسعۀ شهریِ وارونه: واژگونشدۀ شهر، که میشه: "ر هـ ش"
- تعدای از آثار امیرخانی: - اِرمیا - منِ او - نفحات نفت - نشت نشا - بیوتن قیدار - داستان سیستان و ... -------------------- اواخر برنامه، موقع انتخاب مجسّمۀ بزرگان ادبی ایرانزمین، از بین همۀ مجسّمهها، مجسّمۀ "جلال آل احمد" را برمیدارد...
رضاخانی در این باره گفت: - دربارۀ کلمه: دهخدا - خلوت: حافظ - دنیا: خیّام - سفرنامه: ناصرخسرو - همعصر: قیصر امینپور -- امّا من فقط "جلال آل احمد" را انتخاب میکنم...
- مجری برنامه پرسید: چرا شما دربارۀ همه صحبت کردید، ولی جلال را انتخاب کردید؟ - امیرخانی : برای اینکه به نظرم میاد در اینکه روشنفکر ایرانی چگونه باید فکر کنه، جلال آل احمد خیلی مؤثّر بوده؛ و مهمّتر از آن اینکه بیش از اینکه نسخه بده، خودش را هم داشته "نقد" میکرده؛ همیشه و با هر کتابش...
- جلال آل احمد توی این قصّه، یک مُـثُل است؛ مُثُل اعتراف؛ که خودش را "نقد" کرد. - نثر عجیب و غریبی دارد که توی وجود انسان نفوذ میکنه؛ این نثر را نمیشه اداشو درآورد؛ چون توی فکر اتّفاق میفته... - کتاب "خسی در میقات"، نگاه مردمشناختی و جامعهشناختی داره...
سعید جرّاحی 22/11/96 موضوعات مرتبط: داستان، ادبیـّات، فرهنگی، اجتماعی برچسبها: جلال آل احمد, کتاب, قطار, دکتر شریعتی [ یکشنبه بیست و دوم بهمن ۱۳۹۶ ] [ 13:29 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |