انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد مردی که در میقات، خسی شد؛ و در ادبیّات، کسی؛... همو که "جلال آل قلم" بود
| ||
داستان کیک بهشتی مادر بزرگ
در این هنگام مادربزرگ که مشغول پختن کیک بود ، از پسر کوچولو می پرسد: آيا کيك دوست دارد؟ و کوچولو پاسخ می دهد آری .روغن چطور ؟ نه! دو تا تخم مرغ چطور؟ نه! آرد چی از آرد خوشت میاد ؟ از جوش شيرين چطور ؟ نه مادر بزرگ ! حالم از آنها به هم مي خورد. بله همۀ اين چيزها بد به نظر میرسند،امّا به درستي با هم مخلوط شوند،يك کيك خوشمزه درست می شود. خداوند هم به همين ترتيب عمل ميكند.خيلي از اوقات تعجّب مي کنيم که چرا خداوند بايد بگذارد ما چنين دوران سختي را بگذرانيم . امّا او مي داند که وقتي همۀ اين سختي ها را به درستی در کنار هم قرار دهد ، نتيجه ، هميشه خوب است ! ما تنها بايد به او اعتماد کنيم ،در نهايت همه اين پيشامد ها با هم به يك نتيجه فوق العاده میرسند.
گردآوری: محمّد رضا ترابی موضوعات مرتبط: داستان [ یکشنبه بیست و نهم فروردین ۱۳۹۵ ] [ 19:42 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |