انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه
 

داستان

کیک بهشتی مادر بزرگ

 


پسر کوچکی از مادر بزرگش می پرسد چرا همۀ چيزها ايراد دارند؛ مدرسه ،خانواده ، دوستان ، و...

در این هنگام مادربزرگ که مشغول پختن کیک بود ، از پسر کوچولو می پرسد: آيا کيك دوست دارد؟

و کوچولو پاسخ می دهد آری .روغن چطور ؟ نه! دو تا تخم مرغ چطور؟ نه! آرد  چی از آرد خوشت میاد ؟ از جوش شيرين چطور ؟ نه مادر بزرگ ! حالم از آنها به هم مي خورد.

بله همۀ اين چيزها بد به نظر میرسند،امّا به درستي با هم مخلوط شوند،يك کيك خوشمزه درست می شود.

خداوند هم به همين ترتيب عمل ميكند.خيلي از اوقات تعجّب مي کنيم که چرا خداوند بايد بگذارد ما چنين دوران سختي را بگذرانيم .

امّا او مي داند که وقتي همۀ اين سختي ها را به درستی در کنار هم قرار دهد ، نتيجه ، هميشه خوب است !

ما تنها بايد به او اعتماد کنيم ،در نهايت همه اين پيشامد ها با هم به يك نتيجه فوق العاده میرسند. 

 

 

  گردآوری: محمّد رضا ترابی


موضوعات مرتبط: داستان
[ یکشنبه بیست و نهم فروردین ۱۳۹۵ ] [ 19:42 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار