انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه
 

 

 برداشت شما چیست؟

داستان مار و قورباغه

 


روزگاری در  یک بیشه، مارها قورباغه‌ها را میخوردند؛ و قورباغه‌ها از این نابسامانی بسیار غمگین بودند؛

تا اینكه قورباغه‌ها علیه مارها   به لك لك‌ها شكایت كردند.

لك لك‌ها  تعدادی از مارها را خوردند، و بقیه را هم تار و مار كردند و قورباغه‌ها از این حمایت شادمان شدند.

طولی نكشید كه لك لك‌ها گرسنه ماندند و شروع كردند به خوردن قورباغه‌ها!

قورباغه‌ها ناگهان دچار اختلاف دیدگاه شدند؛

عده ای از آنها با لك لك‌ها كنار آمدند و عده‌ای دیگر خواهان بازگشت مارها شدند.

مارها بازگشتند ولی این بار همپای لك لك‌ها شروع به خوردن قورباغه‌ها كردند!

حالا دیگر قورباغه‌ها متقاعد شده‌اند كه انگار برای خورده شدن به دنیا آمده اند!

ولی تنها یك مشكل برای آنها حل نشده باقی مانده است.

اینكه نمی دانند توسط دوستانشان خورده می شوند یا دشمنانشان !!؟؟


از دشمنان، بَـرند شكایت به دوستان
چون دوست  دشمن است شكایت كجا بریم؟!

 

 

ارسال: ابوالفضل امیرخانی


موضوعات مرتبط: داستان
[ سه شنبه هفدهم آذر ۱۳۹۴ ] [ 7:16 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار