انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد
مردی  که در میقات، خسی شد؛ و  در ادبیّات، کسی؛...  همو   که "جلال آل قلم" بود
پيوندهای روزانه

یک آن شد  این عاشق شدن...

 

وقتی گریبان عَدم، با دست خلقت می‌درید

وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می‌آفرید

 

وقتی زمین ناز تو را در آسمان‌ها می‌کشید

وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می‌چشید


من... عاشق چشمت شدم؛ نه عقل بود و نه دلی

چیزی نمی‌دانم از این دیوانگی و عاقلی


یک آن شد این عاشق شدن، دنیا همان یک لحظه بود

آن دم که چشمانش مرا از عمق چشمانم ربود


وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد

آدم زمینی‌تر شد و  عالَم به آدم سجده کرد


من بودم و چشمان تو، نه آتشی و نه گِلی

چیزی نمی‌دانم از این دیوانگی و  عاقلی...

 

 

 

شب دهم آذر 94

 


موضوعات مرتبط: شعر
برچسب‌ها: عاشقانه ها
[ سه شنبه دهم آذر ۱۳۹۴ ] [ 1:33 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

این وبلاگ، از  همه ی  دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و  نیز  همه ی  آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و  منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛

...نیز  از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند.

امـّا  چرا  از  هر دری، سخنـی؟!
باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و  از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛
چون که او  «درد دین و جامعه» را  با هم داشت...

ما نیز  به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز  سخن خواهیم گفت...





امکانات وب
روزنامه پیشخوان در وبلاگ روزنامه آمار