انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد مردی که در میقات، خسی شد؛ و در ادبیّات، کسی؛... همو که "جلال آل قلم" بود
| ||
داستان:
ذرّهای انسانیّت...
پیرمردی نارنجی پوش در حالی که کودک را در آغوش داشت، خواهش می کنم به داد این بچه برسید؛ ماشین بهش زد و فرار کرد.
ارسالی: حسین نعمتی موضوعات مرتبط: داستان [ شنبه سی و یکم مرداد ۱۳۹۴ ] [ 20:27 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |