|
انجمن علمی-ادبی سیّدجلال آل احمد مردی که در میقات، خسی شد؛ و در ادبیّات، کسی؛... همو که "جلال آل قلم" بود
| ||
|
سلام. امروز، طبق روالِ هرساله‌ی «هفته‌ی جلال»، امـّا متفاوت با همیشه و همه‌جا، جشنی در یکی از کلاس‌ها برگزار شد. برنامه‌ای ابتکاری و «تیزهوشانه» و متنوّع؛ از هر نوع؛ با همان همّت مثال‌زدنی. خودم که خیلی حظّ و بهره بردم. مطالب قشنگی هم ارائه شد؛ این متن زیبا را عزیزم، آقای احمدی‌زند، نوشتند و خواندند؛ با علاقه‌ی صادقانه‌ای که شاید در کمتر جایی میشود دید... به جز چند سطر آخر که به این‌حقیر لطف داشتند و حذف کردم، مابقی را بخوانید.
وبلاگ انجمن جلال آل احمد 92/9/13
جـلال...
بزرگ‌مردِ شهیدِ ادبیّاتِ ما
شاید خیلی‌ها از من خُرده بگیرند از قول معلّمی ناآگاه که: "جلال شهید نـشد"!!!
امـّا استاد!..
مُدّعای ایشان از کتاب «غروب جلال» خانم دانشور است!
در حالیکه پدربزرگ من، چاپ پنجم این کتاب را داشتند و در هیچ جای این کتاب، مطلبی تحت عنوان مرگ جلال به صورتِ گفته شده را پیدا نکردم!
حتّی اگر -به فرض محال- چنین جملاتی را خانم دانشور گفته باشند، پس حرف «شمس»، برادر «جلال» کجا می‌رود که گفت:
«...ساواک اجازه نمیداد جنازه‌اش را ببینم؛ و وقتی توانستم جنازه را ببینم، آثار ضرب و جرح بر اندام او مشخّص بود.»
آیا علّت اجازه ندادنِ ساواک به «شمس» برای دیدنِ جنازه، چیزی جز ترس ایشان از آشکار شدنِ «علّت مرگ جلال» است؟؟؟
...
یا شاید بگویند چرا می‌گویی "بزرگ‌مردِ ادبیّات؟"
شاید خیلی‌هامان به یاد داشته باشیم، آن حرف استاد مهدوی در ساعت ادبیّات را؛ایشان میگفتند:
«نوشته‌های دکتر شریعتی از لحاظ دینی، ضعیف (به دلیلِ آوردنِ مطالبی مثل ناامید شدنِ خدا از آفرینش!!!)؛ از لحاظ علمی، عالی(به دلیلِ استاد دانشگاه بودن)؛ و از لحاظ ادبی، متوسّط است...
ولی «جلال» چه؟
در ادبیّات و بخش سفرنامه، در کتاب «خسی در میقات»، شاهکار کرده؛
در جامعه‌شناسی و مردم شناسی، کتاب «ارزیابی شتابزده»؛
و در بخش دینی-فرهنگی، خود به نوشتنِ کتاب ارزشمند «غرب‌زدگی» پرداخته...
... پس به من حقّ دهید که «جلال» را بزرگ‌مردِ شهیـر و مهجور ادبیّات معرّفی کنم...
ما باید مردم را به حقوق‌شان برسانیم؛ و یکی از این حقوق، آشنا شدن با اندیشه‌های بزرگ‌مردی است که بزرگانی چون امام خمینی، آیت‌الله خامه‌ای، دکتر شریعتی و... ما را به فهم اندیشه‌های وی توصیه کرده‌اند؛ و ما باید همگام با آنان، در فهم افکار این روشنفکر کوشا باشیم...
علی‌رضا احمدی زند 92/9/13
قابی از "امضای جلال"
برچسب‌ها: جلال آل احمد, کتاب [ چهارشنبه سیزدهم آذر ۱۳۹۲ ] [ 21:28 ] [ انجمن جلال آل احمد ]
|
درباره وبلاگ  این وبلاگ، از همه ی دوست‌دارانِ اندیشه های ناب "جلال‌آل‌احمد" و نیز همه ی آن‌هایی که معتقد به آزاداندیشیِ سالم و منطقی هستند، دعوت به همکاری می‌کند؛ ...نیز از صاحب‌نظرانی که به "نقد" عالمانه اعتقاد دارند. امـّا چرا از هر دری، سخنـی؟! باید بگویم که «جلال بزرگ» از هیچ چیز در اطرافش، غافل نبود؛ و از هیچ نکته‌ای فروگذار نکرد؛ چون که او «درد دین و جامعه» را با هم داشت... ما نیز به تبعیـّت از آن «روشنفکر جهان‌دیده»، از همه چیز سخن خواهیم گفت... | |
| [ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] | ||
